بررسی و نقد نظریات مفسران در بیان وجه ارتباط شرط و جزایِ آیه سوم سوره نساء

نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه اصفهان

چکیده

پر بحث و نقاش‌ترین شرط و جزا در قرآن کریم و واقع در آیه سوم سوره نساء است.

"وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا".

و اگر بیم دارید که درباره یتیمان دادگری نکنید، هر چه از زنان که پسندید، دودو، سه‌سه، چهارچهار، به همسرى گیرید. پس اگر بیم دارید که دادگری نکنید، پس یک [زن گیرید] یا به آنچه [از کنیزان‏] مالک شده‏اید. این [روش] نزدیک‌تر است بدان که ستم نکنید.

مفسرّان در بیان وجه ارتباط جمله "وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى" و جمله "فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ" شش وجه بیان کرده‌اند. این وجوه به اختصار از این قرارند: 1. ازدواج با دیگر زنان موجب دادگری با دختران یتیم است. 2. ازدواج با دختران یتیم موجب دادگری با آنان است. 3. دادگری میان یتیمان در گرو محدودیت ازدواج است. 4. دادگری میان زنان همچون دادگری میان یتیمان لازم است. 5. پاکدامنی همانند دادگری در یتیمان لازم است. 6. دادگری میان یتیمان در گروی ازدواج با مادر آنان است. برخی از مفسران نیز هر چند لزوم ارتباط بین شرط و جزا را پذیرفته‌اند، لیکن میانه دو جمله فوق در این آیه ملازمه و پیوستگی نمی‌دانند. این مفسران چهار گونه سخن گفته‌اند. این چهار سخن و آن شش وجه مورد بررسی و نقد قرار گرفته‌اند و به نظر می‌رسد وجه ششم برترین و بهترین وجه در بیان ارتباط شرط و جزا باشد.

تازه های تحقیق

 

4-3 داوری میان وجوه ده‌گانه و نتیجهگیری

در مجموع ده وجه در تحلیل و تفسیر شرط و جزای آیه سوم سوره نساء برشمرده شد. در مقام داوری نهایی میان این وجوه می‌توان چنین گفت:

بی‌گمان آیه "وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ" بر آن دلالت که میان دادگری با یتیمان و ازدواج مجدد با زنان ارتباط و پیوستگی است. بر این اساس چهار وجه نهایی (هفتم تا دهم) که هیچ ربطی میان شرط و جزا تصویر نکردند، قابل پذیرش نیستند.

واژه "یتامی" به معنای کودکان نابالغی است که پدر خویش را از دست داده‌اند. بر این اساس به کاربردن این واژه منحصرا درباره دختران یتیم و یا دختران در سنّ ازدواج، مجازگویی است.  (استعمال عام در خاصّ یا استعمال لفظ در ماکان). بر این اساس، وجوه اول و دوم، واژه "یتامی" را به معنای مجازی اخذ کرده‌اند.

واژه "نساء" به معنای  زنان بالغ است، و تفاوت دو عنوان "یتامی" و "نساء" بر آن دلالت دارد که این دو عنوان، از دو گروه مختلف یاد می‌کنند. به عبارت دیگر نمی‌توان "یتامی" را همان "نساء" دانست. از این رو، وجه دوم قابل پذیرش نیست.

ظاهر جمله شرطیه آن است که دقیقا میان شرط و جزاء ارتباط و پیوستگی است؛ بنابراین در آیه نیز باید ارتباط  دقیقا میانه دادگری با یتیمان و ازدواج مجدد تصویر شود. وجوه اول، سوم، چهارم و پنجم چنین ارتباطی تصویر نمی‌کنند و از این رو با ظاهر آیه مخالفت دارند. و اصل در هر سخنی آن است که بدون حذف و تقدیر تفسیر شود. پس در بیان ملازمه میان شرط و جزای موجود، آن وجه که متضمن حذف و تقدیر نیست، مقدم است.

چنانکه گذشت هیچ یک از اشکال‌های فوق بر وجه ششم جریان ندارد. وجه ششم را برخی از اندیشمندان معاصر مطرح کرده‌اند. از آن جمله‌اند: خالد فائق العبیدی در کتاب الاقتصاد و الاجتماع، (عبیدی، 1426: 37) ، صالح بن‌عبدالرحمن الحِصیّن در مقاله "تعدّد الزوجات و حقوق الانسان".  (این مقاله در مجموعه  "موسوعة البحوث و المقالات العلمیة"به چاپ رسیده است).

الحصین در مقاله خویش می‌نویسد: بی‌گمان خواننده قرآن خواهد پرسید که چه ارتباطی میان دادگری در یتیمان و چندهمسری وجود دارد؟ و چگونه تجویز و تشریع چندهمسری موجب دادگری میان یتیمان است؟ پاسخ آنکه نیازهای یتیم از خوراک و پوشاک و مسکن فراتر است، یتیم نیازهایی عاطفی، درونی و تربیتی دارد که از نیازهای جسمی اهمیت بیشتری دارند. و آن زمان که مردی با مادرِ یتیمان ازدواج کند و یتیمان را فرزندخوانده خویش قرار دهد و همانند پدر از آنان پشتیبانی کند، آن گاه این نیازها برآورده خواهند شد. 

سه عالم بزرگوار معاصر شیعی نیز این وجه را مطرح کرده‌اند و دو تن از ایشان، به عنوان برترین وجه در تحلیل شرط و جزای آیه سوم نساء، آن را پذیرفته‌اند.

مرحوم سیدعبدالاعلی سبزواری این وجه را در تفسیر آیه ذکر می‌کند و آن را در زمره وجوه مناسب با ذیل آیه برمی‌شمرد. (سبزواری،  1409: 7/264).

علامه محمدهادی  معرفت نیز در بیان وجه ارتباط شرط و جزاء همین دیدگاه را دارند. به بیان ایشان، تناسب میان دو جمله "ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی" و جمله "فانکحوا ما طاب لکم" تنها در ازدواج با بیوه‌زنان آشکار می‌شود. (معرفت، 1413: 164).

و بیش از همه، آیة‌الله سید محمدتقی مدرسی به بیان و تقویت این دیدگاه پرداخته‌ است. وی می‌نویسد:

"حلّ مشکلات یتیم در شکل عمومی و گسترده آن همانا ازدواج با بیوه‌زنان و مادرانِ یتیمان است. و از این جهت فلسفه چندهمسری را حل مشکلات اجنماعی می‌یابیم. مرد جوان هیچگاه در ازدواج نخست با بیوه‌زن سالخورده همسر نمی‌شود، مگر آنکه برای حفاظت و نگه‌داری از بیوه‌زن و فرزندانِ یتیمش با آن زن ازدواج کند. و بدین جهت قرآن کریم میان بیمِ بیدادگری به یتیم و چندهمسری ارتباط قرار می‌دهد". (مدرسی، 1409: 2/21).

با توجه به آنچه گذشت، وجه ششم برترین و بهترین وجه در بیان ارتباط شرط و جزای آیه سوم سوره نساء است. بنابراین وجه، برای دادگری میان یتیمان، ازدواج دوم، سوم و چهارم با مادر آن یتیمان روا دانسته شده و معنای آیه چنین است: و اگر بیم دارید که میان یتیمان دادگری نکنید پس از آن زنان (مادرانِ یتیمان) که پسندتان است، دودو، سه‌سه و چهارچهار به همسری گیرید.

بر این اساس، حکمت جواز چندهمسری، رعایت حال یتیمان و دادگری با آنان است. و بی‌گمان اگر دادگری در میان نباشد، چندهمسری مردود خواهد بود و بازگشت به همان حکمِ نخستینِ تک‌همسری (فَواحدة) است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Evaluation of the relationship between Condition and clause in The third verse of Sura Nesa

نویسنده [English]

  • Mohammad Soltani Renani
University of Esfahan
چکیده [English]

Condition and clause in The third verse of Sura Nesa
Many discussions are taking place about condition and clause Which is available in the third verse of Sura Nesa. Sentence: "if you fear that orphans do not justice" and sentence: "the women who like marry", What communication with each other?
There are six theories about it. These theories are as follows:
1.Marry other women in justice with orphan girl.
2.Marrying orphan girls cause justice to them.
3.Marriage is limited to justice orphans.
4.Do justice among women as orphans.
5.Virtue like justice orphans in necessary.
6.For justice orphans, marry their mother.
And some commentators have also believes that if communication between the two is not.
After investigation, it is obvious the sixth theory is better and superior.
And the relationship between the two sentences in the third verse of Sura Nesa: "If you fear that orphans do not justice" and "So marry women who liked it" is that for justice orphans, marry their mother.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "Comparative interpretation"
  • "Third verse of Sura Nesa"
  • "condition and clause"
  • "Justice with orphans"
  • "Polygamy"
ابن‌عادل دمشقى، عمر بن‌على. (1419ق.) اللباب فى علوم الکتاب. بیروت، دار الکتب العلمیه.
ابن‌عاشور،محمد. (1984م.) تحریر المعنى السدید وتنویر العقل الجدید من تفسیر الکتاب المجید. تونس، الدار التونسیة.
ابن‌عربی، ابوبکر محمد بن‌عبد‌الله. (1424ق.) أحکام القرآن. بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن‌عطیه، عبد الحق اندلسى، (1413ق.) المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز. بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن‌فارس، احمد، (1404ق.) معجم مقاییس اللغه قم، دفتر تبلیغات اسلامى.
ابن‌هشام، عبد الله بن‌یوسف. (1408ق.) المباحث المرضیة المتعلقة بـ "من" الشرطیة. بیروت، دار ابن‌کثیر.
ابوحیان اندلسی، محمد بن‌یوسف. (1412ق.) البحر المحیط فى التفسیر. بیروت، دار الفکر.
ازهری، محمد بن‌احمد. (2001م.) تهذیب اللغة. تحقیق: محمد عوض مرعب. بیروت، داراحیاء التراث العربی.
آلوسی، شهاب‌الدین محمود. (1405ق.) روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم. بیروت، دار إحیاء التراث العربى.
امین (بانوى اصفهانى)، سیده نصرت. (1361 ش.) مخزن العرفان در تفسیر قرآن. تهران، نهضت زنان مسلمان.
باقلانی، ابوبکر محمد. (1422ق.) الانتصار للقرآن. بیروت، دار ابن‌حزم.
بکراسماعیل، محمى (1419ق.) دراسات فی علوم القرآن. بیروت، دارالمنار.
بلاغى نجفى، محمدجواد. (1420 ق.) آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن. قم، بنیاد بعثت.
بیضاوى، (1418ق.) عبدالله بن‌عمر. أنوار التنزیل و أسرار التأویل. بیروت، دار احیاء التراث العربى.
جزائری، سید نعمة‌الله. (1301ق.) منبع الحیاة. بیروت، موسسة الاعلمی.
جصاص، احمد بن‌على. ( 1405 ق) احکام القرآن. بیروت، دار احیاء التراث العربى.
راغب اصفهانى، ابو القاسم حسین بن محمد. (1392 ق.) مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار الکتب العربیة.
زجاج، ابراهیم بن‌السری. (1375ش.) اعراب القرآن. قم، موسسة دارالتفسیر.
سبزوارى، سید عبدالاعلى. (1409ق.) مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن. بیروت،  موسسه اهل بیت.
سید رضی، محمد بن‌حسین موسوی. (1354ق.) حقائق التاویل فی متشابه لتنزیل.  نجف، منتدی النشر.
شحود. علی بن‌نایف. (1428ق.) موسوعة البحوث و المقالات العلمیة. بی‌جا.
شرفی، عبدالله بن‌أحمد بن‌إبراهیم (1418ق.) المصابیح الساطعة الأنوار. صعدة، مکتبة التراث الإسلامی.
شنتمری، یوسف. (1411ق.)  أشعار الشعراء الستة الجاهلیین.  بیروت، دار  الکتب العلمیة
صادقى تهرانى، محمد. (1365 ش.) الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن. قم، انتشارات فرهنگ اسلامى.
طباطبایى، سید محمد حسین.(1410ق.) المیزان فى تفسیر القرآن بالقرآن. قم، جامعه مدرسین.
طبرسى، احمدبن‏على. (1403ق.) الاحتجاج، مشهد، نشر المرتضی.
طبری، محمد بن‌جریر. (2000م.) جامع البیان فی تفسیر القرآن. موسسه الرسالة، بیروت.
طریحى، فخرالدین، (1414ق.) مجمع البحرین. تهران، مؤسسه البعثه.
طوسی، محمد بن حسن. ( 1409ق.) التبیان الجامع لعلوم القرآن. بیروت، دار احیاء التراث العربى.
طیب، سیدعبدالحسین. (1378ش.) اطیب البیان فی تفسیر القرآن. تهران، انتشارات اسلام.
عبیدى‏، خالد فائق. (1426ق.) الإقتصاد و الإجتماع‏. (چهاردهمین جلد از مجموعه "ومضات اعجازیة من القرآن الکریم) بیروت‏، دارالکتب العلمیة.
عسکری، ابوهلال. (1352ق.) دیوان المعانی. قاهره: مطبعة القدسی.
فاضل لنکرانى‏، محمد. (1396ق.) مدخل التفسیر. تهران، مطبعة الحیدرى‏.
فراهیدی، خلیل بن احمد. العین. (1409ق.) تحقیق مهدی مخزومی. قم، دارالهجرة.
فیض کاشانى، ملامحسن. (1415ق.) تفسیر الصافى. تهران، انتشارات الصدر.
قرطبی، شمس‌الدین محمد. 1384ق. الجامع لاحکام القرآن الکریم،  تحقیق: احمد البردونی. قاهره دارالکتب المصریة.
قمى، على بن‌ابراهیم. (1367ش.) تفسیر قمى. قم، دار الکتاب.
نسفی، عبدالله بن‌أحمد.(1419قـ.) مدارک التنزیل وحقائق التأویل. بیروت، دار الکلم الطیب.
‌مدرسى، سید محمدتقى. (1419ق.) من هدى القرآن. تهران، دار محبى‌الحسین.
مسلم بن الحجاج (1374ق.). المسند الصحیح. بیروت، داراحیاء التراث العربی.
معرفت، محمدهادى. (1413ق.) شبهات و ردود حول القرآن. قم، موسسه التمهید.
CAPTCHA Image