Document Type : Academicm and Research
Authors
1 Imam Khomeini Educational and Research Institute, Qom, Iran
2 Associate Professor of Interpretation Department of Imam Khomeini Educational and Research Institute, Qom, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
خلافت انسان در آیۀ ۳٠ سورۀ بقره: بررسی تطبیقی دیدگاه طباطبایی و صادقی تهرانی
سید حسین موسوی کانی۱* و حمید آریان۲
1 دانشجوی دکتری، گروه تفسیر، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ایران (نویسندۀ مسئول). رایانامه: seyedhosseinmosavikani@gmail.com
2 دانشیار، گروه تفسیر، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ایران. رایانامه: aryan@iki.ac.ir
چکیده
براساس آیهٔ 30 سورۀ بقره، خداوند خلیفهای را در زمین قرار داده است، اما مفسران دربارۀ کیستی خلیفه و مستخلفعنه اختلافنظر دارند. این مقاله، با روش تفسیر تطبیقی، نظر و ادلۀ تفسیری علامه طباطبایی و صادقی تهرانی را دراینباره بررسی و میان آنها داوری میکند. یافتههای پژوهش حاکی است که این دو مفسر در مورد کیستی خلیفه همنظرند و خلیفه را نوع انسان میدانند و به آیاتی از قرآن (اعراف: 69، یونس: 1۴، نمل: 62) برای عمومیت خلافت استناد میکنند که قابلدفاع به نظر نمیرسد؛ اما سیاق امتنانی آیۀ 29 بقره، به قرینۀ مقابلۀ «من یفسد» با «نحن نسبح» و آیۀ 11 سورۀ اعراف دربارۀ سجده فرشتگان بر جانشینی نوع انسان از خدا دلالت دارد. طباطبایی با بیان دو دلیل مستخلفعنه در آیه را خداوند متعال میداند، اما نظر صادقی تهرانی دلالت آیه بر خلافت انسان از غیر خداست و پنج دلیل دراینباره اقامه میکند که، برخلاف ادلۀ متقن طباطبایی، همگی مخدوش است. در نهایت، دیدگاه طباطبایی در این موضوع متقن و اکثر استدلالهای وی تمام است.
کلیدواژگان: بقره: 30، تفسیر آیۀ خلافت، خلافت در قرآن، خلیفه در قرآن
خلافت انسان از موضوعهای مهمی است که در انسانشناسی مطرح است و مفسران قرآن نیز برداشتهای تفسیری مختلفی از آیات مربوط به آن ارائه نمودهاند. در میان آیات مرتبط با این موضوع، آیۀ 30 بقره محوریترین آیه است و بیشترین بحث در میان مفسران دربارۀ خلافت انسان ذیل این آیه مطرح شده است. مطابق دلالت ظاهری این آیه، در اصل جعل و نصب خلیفه از سوی خدا در زمین تردیدی نیست، ولی، در اینکه این خلیفه کیست و از جانب چه کسی خلافت میکند و نیز در چه اموری عهدهدار خلافت است و قلمروی این خلافت از نظر افرادی و زمانی و مکانی تا کجاست، میان مفسران اختلافنظر وجود دارد. تمرکز این مقاله بر پاسخ به دو پرسش اول است. دراینباره گروهی از مفسران جانشینی نوع انسان از خداوند متعال را از این آیه استفاده کردهاند و برخی دیگر معتقدند این آیه جانشینی نسلهای انسان از یکدیگر را بیان مینماید. در میان مفسران معاصر، دو مفسر شاخص که با ذکر دلیل به این دو پرسش پاسخ گفتهاند علامه طباطبایی و محمد صادقی تهرانی هستند. این مقاله به روش تفسیر تطبیقی آرای این دو مفسر را دراینباره بررسی میکند و اعتبار برداشت تفسیری هر یک از آن دو را ارزیابی و در نهایت دربارۀ برتری رأی تفسیری آنها به قضاوت مینشیند.
علامه طباطبایی بر آن است که آیۀ 30 سورۀ بقره بر خلافت انسان از خدا دلالت دارد و دو دلیل از کلام وی قابل استفاده است: (1) لازمۀ کلام فرشتگان در اظهار لیاقت برای خلافت الهی، (2) عدم تناسب تعلیم اسماء به آدم بهمثابۀ معیار شایستگی برای خلافت با جانشینی موجودات دیگر. ایشان به دلیل عدم رد کلام ملائکه در مورد فساد و خونریزی خلیفه توسط خدای متعال و عمومیت خلافت در آیات 69 سورۀ اعراف، 14 سورۀ یونس و 62 سورۀ نمل قائل به عدم اختصاص خلافت به شخص حضرت آدم است و خلیفۀ مذکور در این آیه شریفه را نوع انسان میداند.
از نظر صادقی تهرانی آیۀ 30 سورۀ بقره بر خلافت انسان از خدا دلالت ندارد. دلیل اصلی او بر جانشینی غیر خدا آن است که لازمۀ جانشینی از خدا غایب بودن او از صحنۀ تدبیر عالم یا ناتوانی وی در این امر است که با توجه به آیات قرآن لازمۀ باطلی است. بهعلاوه برای جانشینی باید میان خلیفه و مستخلفعنه سنخیت و همگونی وجود داشته باشد که طبق آیاتی مثل «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» هیچ موجودی چنین سنخیتی را با خداوند متعال ندارد. او خلیفۀ مذکور در آیۀ موردبحث را نوع انسان میداند. بهرغم اینکه در کلام وی بیان صریحی در مورد دلیل خلیفه بودن نوع انسان ذکر نشده است، اما میتوان استناد ایشان به آیات مورد استناد علامه طباطبایی در عمومیت خلافت را بهعنوان دلیل وی به شمار آورد.
دلایل صادقی تهرانی بر خلافت غیرالهی نارسا است، اما دلایل علامه طباطبایی در مورد خلافت الهی متقن است. البته شواهد دیگری نیز بر خلافت الهی از تحلیل این آیه قابلاستفاده است: ظهور «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» و مقدمه بودن خلافت برای امر کردن فرشتگان به سجده به انسان. دلیل یکم علامه طباطبایی بر خلافت نوع انسان دلیل متقنی به نظر میرسد، اما در مورد دلیل دوم و استناد ایشان به آیات 69 اعراف، 14 یونس و 62 نمل برای عمومیت خلافت و در نتیجه خلافت نوع انسانی که از کلام صادقی تهرانی نیز به طور غیرصریح استفاده میشود، باید گفت وجه این استشهاد در کلام ایشان روشن نیست؛ زیرا ظهور سه آیۀ پیشگفته در جانشینی انسانها از انسانهای دیگر است و قرینهای هم برخلاف این ظهور موجود نیست. به نظر میرسد منظور علامه طباطبایی این نیست که چون در آیات مذکور خلافت از خدا مدنظر است و چون این خلافت با ضمیر «کم» بیان شده اختصاص به حضرت آدم ندارد، بلکه ایشان میگوید همانگونه که در این آیات از ضمیر «کم» نوع انسان مدنظر است و جانشینی افراد خاصی از انسان مراد نیست، در آیۀ 30 سورۀ بقره نیز مراد از خلیفه نوع انسان است و حضرت آدم مصداق اول آن است. بنابراین اگر علامه طباطبایی برای تأیید خلافت الهی به این آیات استشهاد کرده باشد، پذیرفتنی نیست، ولی اگر برای تأیید خلافت نوعیه با توضیح فوق به این آیات استناد کرده باشد، مورد قبول اما نارسا است.
شاید مراد صادقی تهرانی از استناد به آیات 69 سورۀ أعراف و 14سورۀ یونس و 62 سورۀ نمل در مورد کیستی خلیفه قرینه بودن این آیات نسبت به آیۀ 30 سورۀ بقره در فهم مراد از خلیفه باشد. در این صورت، باید گفت ارتباط محتوایی آیات شرط مهم قرینه بودن آیات در تفسیر است، حالآنکه ارتباط محتوایی آیات مذکور با آیۀ 30 سورۀ بقره مورداشکال است. ضمناً وجود سنخیت و همگونی میان خلیفه و مستخلفعنه لازم است، اما لازمۀ آن همگونی در الوهیت نیست، بلکه سنخیت فقط در مورد مستخلففیه لازم است.
این پژوهش نشان داد در مورد کیستی خلیفه، این دو مفسر همنظر بوده و خلیفه را نوع انسان میدانند، اما در کیستی مستخلفعنه همنظر نیستند. با توجه به ارزیابی انجامشده، دیدگاه علامه طباطبایی در مسئله کیستی خلیفه و مستخلفعنه متقن و اکثر استدلالهای وی تمام است.
ابنفارس، احمد. (1۴0۴ ق). معجم مقاییس اللغة (عبدالسلام محمد هارون، محقق و مصحح). مکتب الاعلام الاسلامی.
بحرانی، هاشم بن سلیمان. (1۴15 ق). البرهان فی تفسیر القرآن (بنیاد بعثت واحد تحقیقات اسلامی، محقق). موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة.
جوادی آملی، عبدالله. (1389). تفسیر تسنیم، ج 3 (احمد قدسی، محقق). نشر اسراء.
دیرباز، عسگر؛ و مطلبی کربکندی، حسین. (1396). بررسی دیدگاهها دربارۀ کیستی خلیفه و مستخلفعنه در عبارت «إنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَةً». پژوهشهای تفسیر تطبیقی، 3(2)، 73-90. https://doi.org/10.22091/ptt.2018.2721.1281
صادقی تهرانی، محمد. (1۴06 ق). الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة. فرهنگ اسلامی.
صادقی تهرانی، محمد. (1388). ترجمان فرقان: تفسیر مختصر قرآن کریم. شکرانه.
طباطبایی، سید محمدحسین. (1390 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. موسسة الاعلمی للمطبوعات.
فراهیدی، خلیل بن احمد. (1۴09 ق). کتاب العین. نشر هجرت.
مصباح یزدی، محمدتقی. (1393). معارف قرآن 3 (انسانشناسی). انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
مصطفوی، حسن. (1۴30 ق). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. دار الکتب العلمیة ــ مرکز نشر آثار علامه.
Send comment about this article