نتیجه
از بررسی آراء مفسران فریقین درباره متولیان تربیت دینی در قرآن و کاوش در متن عهد عتیق، این نتیجه به دست میآید که در روش تربیتی خداوند و پیامبران در دو متن مقدس (قرآن و عهدین)، ادبیات یکسانی داشته و در بعضی از روشها هر دو متن شبیه یک دیگر است؛ ولی روشهای موجود در قرآن جامعترند و متولیان در قرآن کریم، بشخصه ویژگی ممتازی دارند که در عهد عتیق وجود ندارد. الگوهای قرآنی اسوه حسنه هستند (سورههای احزاب، آیه 21 و ممتحنه، آیات 4 و 6)؛ اما در عهد عتیق اینگونه نیست. انبیا در عهد عتیق مرتکب گناهان کبیره میشوند (برای مثال نک. پیدایش 19: 1-18) و شایسته نیست کسی که خود از گناه کبیره دوری نمیکند، متکفل امور دینی دیگران گردد.
بهعلاوه قصص قرآن کریم، گرچه ازلحاظ محتوایی تفاوت چندانی با قصص عهد عتیق ندارد، ازلحاظ ماهوی با آنها تفاوت دارد؛ زیرا هدف قرآن کریم از نقل این داستانها، صرفاً قصهگویی و یا نشان دادن ضمنی سرگذشت قوم بنیاسرائیل بهعنوان قوم برگزیده خداوند نیست، بلکه به خاطر بیان امر مهمی به این داستانها بهعنوان شاهد و گواه تاریخی، استناد شده است. امکان دارد داستانی در چند سوره مختلف آمده باشد، ولی در هر جا، برای بیان نکتهای مهم و عمدتاً متمایز آمده است؛ ازاینرو قصص قرآنی، اهدافی چون: عبرتآموزی، هدایتگری، اندیشه سازی، بیان اصول دین و بیان سنن الهی را تعقیب میکنند (اشرفی، 1385، ص 188). علاوه بر این، بهاستثنای سوره یوسف، در هیچ جای قرآن به جزئیات وقایع و داستانهای تاریخی اشاره نشده است، برخلاف داستانهای عهد عتیق که وارد جزئیات زندگی افراد میشود؛ درحالیکه اینگونه پردهدری و رعایت نکردن حریم میان مرد و زن در قرآن وجود ندارد.
نکته مهم دیگر این است که با توجه به آراء مفسران فریقین، در قرآن کریم توجه به قیامت، مسأله بهشت و جهنم، عذاب و ثواب بسیار پررنگ است؛ در حالی که در عهد عتیق یا اصلاً مشاهده نمیشود و یا اگر اشاراتی به آن باشد، بهصورت سطحی و گذراست (آریانپور، 1352، ص 4). درنتیجه باید بیان نمود که علیرغم اشتراکات موجود میان قرآن کریم و عهد عتیق، در قرآن کریم متولیان تربیت دینی اسوه حسنه هستند، بهعلاوه مباحثی مانند توجه به قیامت در آن پررنگتر است.
Send comment about this article