نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث / دانشگاه قم
2 دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی- دانشگاه قم
چکیده
تازه های تحقیق
. نتایج
هر دو مفسر موافقند که رؤیت خداوند در دنیا با چشم غیرممکن است. شیخ طوسی رؤیت خداوند را با چشم در آخرت نیز ناممکن دانسته؛ ولی ماتریدی موافق امکان رؤیت خداوند در آخرت با چشم است. ماتریدی این رؤیت را بلا کیف دانسته است. در حکایت حضرت موسی و تقاضای رؤیت الهی، میان شیخ طوسی و ماتریدی اختلاف نظر وجود دارد. شیخ آن درخواست را نقل قول دانسته است؛ اما ماتریدی معتقد است، این مطالبه، درخواست خود موسی(ع) بوده و دلایلی نیز مبنی بر ادعای خود اقامه کرده است.
با وجود دیدگاه تنزیهی ماتریدی دربارۀ صفات خبری که در آثار مختلف خود بدان اشاره کرده، اما وی معتقد است، مؤمنان، خدا را در قیامت رؤیت خواهند کرد. اگرچه ماتریدی در این باره تنها ادلۀ نقلی را ذکر کرده است، اما استدلال عقلی ماتریدیان در این زمینه همان است که اشاعره نیز بیان داشتهاند. بر پایۀ نگرش ایشان، تنها امور معدوم قابل رؤیت نیستند و هر آنچه موجود است، اعم از جواهر و اعراض همگی رؤیت پذیرند و چون خداوند نیز موجود است، متعلَّق رؤیت قرار میگیرد. ادلۀ نقلی ماتریدی در اثبات امکان رؤیت خداوند متعال در قیامت، آیاتی از قرآن کریم و نیز چند روایت است. وی به درخواست قوم موسی(ع) برای رؤیت خدا استناد کرده و معتقد است، همین که موسی(ع) درخواست قومش را برای رؤیت خدا رد نکرد، دلالت بر ممکن بودن آن دارد. در تفسیر آیۀ «ارنی انظر الیک»(اعراف/ 143) نیز به نقد نظر کسانی پرداخته است که معتقدند موسی(ع) در این آیه از خدا رؤیت خودش را طلب نکرد؛ بلکه رؤیت نشانهها و ادلهای را خواست که به آن دیده شود. از نظر ماتریدی چنین وجهی بعید است؛ چرا که موسی(ع) پیشتر نشانههایی همچون عصا و ید بیضا دیده بود. پس آنچه وی طلب کرد، حقیقت رؤیت خدا بود؛ امری که از نظر ماتریدی در آخرت قابل تحقق است و البته چگونگی آن با عقل بشری قابل ادراک و تفسیر نیست. وی همچنین روایاتی را که در منابع اهل سنت در باب جواز رؤیت خداوند نقل شده، ذکر کرده و با استناد به آنها مفاد این روایات را اصل و مبنایی و غیر قابل عدول دانسته است.
ماتریدیان رؤیت خدا را از لوازم جسمی آن پیراسته، معتقدند، رؤیت خدا بدون مکان و جهت و بدون اتصال شعاع و فاصله مکانی میان بیننده و خداوند و امثال آن تحقق می پذیرد؛ اما این دیدگاه به تناقض می انجامد؛ چون، از سویی آنان ادراک بصری خدا را مستلزم محدودیت در مدرَک، و محال می دانند و از سویی دیگر، لوازم جسمانی رؤیت را نفی میکنند. باید از آنان پرسید، مرادشان از رؤیت، چگونه رؤیتی است. اگر بگویند، رؤیت قلبی یا چیزی مانند آن باشد، نه رؤیت بصری، در این صورت سخن ماتریدیان پذیرفتنی است و از ظاهر عبارت برخی از ایشان نیز چنین چیزی بر میآید؛ اما مشکل اینجاست که در این صورت اولاً، چنین رؤیتی به آخرت اختصاص ندارد و در دنیا نیز امکانپذیر است؛ ثانیاً، سخن صریح بسیاری دیگر از ماتریدیان این است که منظور آنان از رؤیت، فقط رؤیت با چشم سر است و چنین رؤیتی را نمی توان از لوازم آن دانست.
ماتریدی، میان رؤیت و ادراک خداوند تمایز نهاده است. وی با تکیه بر آیۀ «لا تُدرِکُهُ الأبصارُ وَ هو یُدرِکُ الأبصارَ» (انعام/ 103) بیان داشته که در این آیه ادراک خداوند نفی شده است، نه رؤیت او. ادراک مستلزم احاطه یافتن بر چیزی محدود است و خداوند محدود نیست؛ پس نمیتوان او را ادراک کرد. وی تصریح دارد، این آیه ادراک را نفی، اما، رؤیت را اثبات میکند؛ زیرا اگر خداوند قابل رؤیت نباشد، در آن صورت نفی ادراک هم حکمتی نخواهد داشت. ادراک است که مستلزم احاطه ادراک کننده بر ادراک شونده است؛ اما رؤیت مستلزم چنین احاطهای نیست و ممکن است، انسان چیزی را که حد ندارد و ماهیتش شناختنی نیست، ببیند.
در مقابل، شیخ طوسی همچون دیگر علمای شیعه و به تبعیت از احادیث و ارشادات ائمۀ معصوم (ع) رؤیت خداوند را چه در دنیا و چه در آخرت نفی کرده و آن را در تعارض با توحید دانسته و استدلالهایی نیز برای آن آورده است. این حقیقتی است که از جمله در بیان امیرالمؤمنین (ع) متجلی شده است؛ آنگاه که مردی خطیب از ایشان پرسید، آیا تا به حال حضرت پرودگار را دیدهای. امام (ع) پاسخ گفت، من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم؛ اما چگونگی رؤیت او چنین است که او را به چشم سر نتوان دید؛ بلکه با چشم قلب و به نور ایمان می توان او را دید (کلینی، 1363، ج1، ص98، 138).
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Several Quranic verses mention the vision and seeing God on the Resurrection. Corporealists and anthropomorphists regarded God as man having body, its parts and organs, and interpreted such phrases as "God's Face" and "God's Hand" mentioned in some Quranic verses as having outward meanings. On the contrary, Mu'tazilites and Imamiyyah believe that Essence of Creator has no body and dimension, and cannot be seen. The present paper reviews the concept of divine vision through comparing the views of two interpreters and theologians, i.e. Sheikh Tusi (b.460 AH), the author of Al-Tebyan Commentary and Abu Mansur Maturidi (b.333 AH), the founder of Maturidism and the author of "Ta'wilat Ahl-Al-Sunna (Sunni Esoteric Exegeses)". Like other Shia scholars and adhering to hadiths and infallible Imams' guidance, Sheikh Tusi did not accept divine vision, believed that divine vision, whether in the world or hereafter, negates monotheism, and provided some arguments for it. On the contrary, Maturidi appealed to some hadiths and outward meaning of some Quranic verses in terms of divine vision, accepted divine vision on resurrection day, and argued that believers will vision God on that day, although he believed in incorporeality of God in terms of monotheistic issues. No doubt, he did not specify the quality of such vision which is so-called without howness. He negated the perception and comprehension of God, not divine vision.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله