نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
3 دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
چکیده
تازه های تحقیق
مطالعۀ تطبیقی نسبت مشیت الهی و اختیار انسان: مطالعۀ موردی آیۀ 17 سورۀ انفال
مهدی کامران۱ ، کاظم قاضیزاده2 *، کاوس روحی برندق3 ، و نصرت نیلساز4
1 دانشجوی دکتری، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس. رایانامه: m_kamran@modares.ac.ir
2 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. رایانامه: k.ghazizadeh@modares.ac.ir
3 دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. رایانامه: k.roohi@modares.ac.ir
۴. دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. رایانامه:
چکیده
آیات مربوط به مشیت الهی از آیات بحثبرانگیز قرآن کریم است. تفاوت ظاهری این آیات سبب شده که مفسران دربارۀ چگونگی تعلق مشیت الهی بر افعال انسانها آرای متفاوتی ارائه دهند. آیۀ 17 سورۀ انفال از این آیات است. برخی از مفسران این آیه را ناظر بر جبر و برخی دیگر آیه را شاهدی بر اختیار انسان دانستهاند. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تحلیلیــتطبیقی در دامنۀ تفاسیر شیعه و سنی به این پرسشها دربارۀ آیۀ مورد بحث پاسخ داده شود: براساس ظاهر آیه، استناد مستقیم افعال به خداوند و نسبت دادن اختیار به انسان چگونه قابلجمع است؟ آرای مفسران در این زمینه چیست و چه نقدهایی بر آنها وارد است؟ مناسبترین نظریۀ در تفسیر این آیه کدام است؟ بررسیها نشان میدهد که برخی مفسران براساس ظاهر آیه آیه را شاهدی بر مذهب جبر دانستهاند. برخی دیگر دخالت مشیت خداوند در افعال اختیاری انسان را استنباط کردهاند. در این میان، مظهریت انسان برای افعال خداوند را میتوان بهترین نظریه دانست.
کلیدواژگان: سورۀ انفال: 17، جبر و اختیار، مشیت الهی
یکی از موضوعات بحثبرانگیز، که توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی را به خود جلب کرده، کیفیت ارتباط مشیت و ارادۀ الهی با افعال اختیاری انسان است. عمومیت مشیت الهی از یکسو و قائل شدن به اختیار و ارادۀ انسان در انجام امور ازسوی دیگر میتواند موجب این تفکر باشد که در کنار مشیت الهی، مشیت دیگری نیز وجود دارد که شمول و عمومیت مشیت الهی را خدشهدار کرده است. آیۀ 17 سورۀ انفال یکی از این آیات است. خداوند در این آیه به مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت کردند و پیروز شدند چنین خطاب میکند: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی» (ترجمه: شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کُشت. و چون [ریگ بهسوی آنان] افکندی، تو نیفکندی، بلکه خدا افکند.)
بر همین اساس و با توجه به ظاهر آیه، هرکدام از مفسران مذاهب مختلف کلامی این آیه را شاهد و مؤیدی بر صحت مذهب خود پنداشتهاند: مفسران جبری آیه را دلیلی بر سلب اختیار انسان دانستهاند؛ مفسران اشعری نظریۀ کسب را بر آیه تحمیل کردهاند؛ مفسران معتزلی آیه را بهگونهای تفسیر کردهاند که با مبانی آنان سازگار باشد و مفسران امامیه هم از این آیه اختیار انسان را با حفظ مشیت الهی استنباط کردهاند، هرچند در تبیین آن دچار اختلاف شدهاند.
اکنون سؤال این است که استناد قتل و کشتن در عبارت «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» به خداوند با نسبت دادن اختیار به انسان چگونه قابلجمع است؟ تحلیل صحیح نفی و اثبات «رمی» در عبارت پیشگفته کدام است؟ بر فرض دلالت آیه بر اختیار انسان، سهم او در انجام کارهایش تا چه میزان است؟ با نگاهی همهجانبه به نظرات تفسیری دربارۀ آیه و نظری عمیقتر به دلایل بیانشدۀ مفسران، میتوان به قضاوت دقیقتری رسید.
نقطۀ مشترکی که در میان آرای مفسران فریقین در تفسیر این آیه شریفه آمده این است که همۀ آنها معتقدند در آیۀ مورد بحث قدرت خداوند در «قتل و رمی» تأثیرگذار بوده است و هیچکدام منکر تأثیرگذاری قدرت خداوند نیستند؛ اما در باب تفاوت دیدگاهها باید گفت دستۀ اول از مفسران قائل به قدرت مطلقۀ خداوند هستند و هیچ سهمی برای انسان در ایجاد افعالش قائل نیستند، برخلاف دستۀ دوم از مفسران که برای فرار از نظریۀ جبر محض، معتقدند سهم انسان در ایجاد افعالش به کسب است؛ اما دلایلی که برای اثبات آن آورده شده نمیتواند برای انسان در انجام افعالش سهمی ایجاد کند و درواقع بازگشت نظریۀ کسب به همان نظریۀ جبر محض است که انسان هیچ نقشی در افعال اختیاری خود ندارد. بنابراین میتوان گفت دستۀ اول و دوم از مفسران از این جهت با هم اشتراک دارند که انسان سهمی در انجام افعالش ندارد.
اما دستۀ سوم از مفسران که معتقد به توحید افعالی هستند، همانطور که قتل و رمی را در آیۀ مورد بحث به خدا نسبت میدهند، معتقد هستند که انسانها هم در این قتل و رمی نقش داشته و سهم آنها سهم حقیقی بوده نه مجازی و کسبی و همۀ آنها در این نظر اشتراک دارند. ازسوی دیگر، همین مفسران وجوه مختلفی در تبیین توحید افعالی گفتهاند که نشاندهندۀ اختلاف آنها در این زمینه است. غالب این دسته از مفسران فاعلیت انسان را در طول فاعلیت خداوند میدانند، بدین معنا که فعل خارجی توسط خداوند و انسان انجام گرفته، اما بهصورت طولی؛ یعنی هر دو از اسباب انجام این کار هستند. همانطور که خداوند توسط باران گیاه را میرویاند راجع به انسان هم خداوند مستقیماً فعل را انجام نمیدهد، بلکه باواسطۀ انسان است. براساس آیۀ مورد بحث پیامبر (ص) بهطور مستقل «رَمی» نکرده، بلکه در طول ارادۀ الهی «رَمی» کرده است، درحالیکه گروه دیگر از مفسران، با توجه به آیات فراوانی که افعال را بهطور مستقیم به خداوند نسبت میدهد، این نتیجه را گرفتهاند که اگر در آیۀ مورد بحث فعل «رَمی» هم به پیامبر و هم به خداوند نسبت داده شده، بیانگر این است که پیامبر مظهر فعل الهی است و معتقد به مظهریت انسان برای افعال خداوند شدهاند.
در چگونگی ارتباط مشیت الهی و مشیت انسان در آیۀ «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمی» وجوه مختلفی ارائه شده است: باورمندان به جبر محض هیچگونه نقشی برای مسلمانان قائل نشدهاند و اسناد رمی به مسلمانان را اسناد مجازی دانستهاند. نظریۀ دیگری که دربارۀ این آیه مطرح شده نظریۀ کسب اشعری است. باورمندان به این نظریه آیۀ هفدهم سورۀ انفال را دلیلی بر خلق افعال بندگان توسط خداوند دانستهاند و گفتهاند که در عبارت «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» قطعاً مسلمانان مشرکان را به قتل رسانده بودند، اما با توجه به نفی قتل از آنها این نتیجه را گرفتهاند که حدوث قتل از جانب خداوند بوده و مسلمانان کاسب آن بودهاند.
بهترین وجهی که درمورد آیۀ هفدهم سورۀ انفال میتوان پذیرفت نظریۀ توحید افعالی است، ولی برخی از متکلمان و حتی مفسران در تبیین آن، به فاعل بعید دانستن خداوند و فاعل قریب دانستن انسان، به خطا رفتهاند و با این دیدگاه، فاعلیت خداوند را محدود کردهاند. اگر انسان به درجهای برسد که از تمام دلبستگیها جدا بشود، فیض خداوند بهجای او مینشیند و خدای سبحان چشم، گوش و دست وی میشود و درواقع فعل انسان مظهر فعل خداوند میشود و آنگاه میتوان گفت: «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى».
اسکندری، ابنالمنیر. (۱۳۸۵ ق). الإنصاف فیما تضمنه الکشاف. شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی.
اشعری، ابوالحسن. (۱۴۰۰ ق). مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین. فرانس شتاینر.
ایجی، میر سید شریف. (۱۳۲۵ ق). شرح المواقف. الشریف الرضی.
جشمی، محسن ابن محمد. (۱۴۳۹ ق). التهذیب فی التفسیر. دار الکتب المصری.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۴۱۱ ق). المحصل. دارالرازی.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۴۲۰ ق). التفسیر الکبیر. داراحیاء التراث العربی.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۹۸۶ م). الأربعین فی اصول الدین، مکتبه الکلیات الأزهریه.
ربانی گلپایگانی، علی. (۱۴۲۳ ق). الجبر و الاختیار. مؤسسه امام صادق.
روحانی، صادق. ( ۱۴۲۶). الجبر و الاختیار. لسان الصدق.
قدردان قراملکی، محمدحسن؛ و قدردان قراملکی، علی. (۱۳۹۵). هفت رهیافت از نظریۀ کسب و تحلیل آن. پژوهشهای اعتقادی کلامی، ۵(۲۱)، 85-102.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
he verses related to divine will (mashīyyat) are among the debated verses of the Holy Quran. The apparent differences in these verses have led commentators to present varying opinions regarding how God’s will is connected to human actions. Verse 17 of Surah al-Anfāl is one such verse. Some commentators have viewed this verse as indicative of predestination (jabr), while others have considered it evidence of human free will (ikhtīyar). This article seeks to answer the following questions about the discussed verse through an analytical-comparative approach within the scope of Shiite and Sunni exegeses: Based on the apparent meaning of the verse, how can the direct attribution of actions to God and the ascription of free will to humans be reconciled? What are the commentators’ opinions on this matter, and what criticisms can be raised against them? Which theory is the most suitable for interpreting this verse? The findings indicate that some commentators, based on the apparent meaning of the verse, have considered it evidence for the doctrine of predestination. Others have inferred the interference of God’s will in human voluntary actions. Among these, the theory of human manifestation of God’s actions can be regarded as the best interpretation.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله