نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
2 دانشیار، گروه تاریخ تشیع، دانشگاه نیشابور، نیشابور، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
در برخی از آیات، صفاتی انسانگونه به خدا نسبت داده شده که به «صفات خبری» زبانزد شده است. در معناشناسی آیات خبری و چگونگی انتساب این صفات به خداوند، تحلیلها و دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است: تشبیه و تجسیم، توقف (تفویض)، اثبات بلاتأویل، اثبات بلاکیف و اثبات با تأویل و جز آن. فهم و تبیین درست صفات خبری مستلزم تأمل و بررسی تطبیقی دیدگاههای اندیشمندان و سنجش ادعاهای متخصصان این موضوع است. بیگمان فخر رازی و آلوسی را میتوان از مهمترین نظریهپردازان تفسیر و کلام دانست. تفسیر مفاتیح الغیب، مشهور به تفسیر کبیر، از فخر رازی دربردارندۀ مجموعۀ کاملی از دیدگاههای کلامی اشاعره، معتزله، کرامیه و برخی فرقههای دیگر مسلمان است. روح المعانی، از شهابالدین محمود آلوسی را میتوان نسخۀ دوم تفسیر کبیر فخر رازی دانست. پژوهش حاضر تلاش میکند تا، با روش تفسیر تطبیقی، معناشناسی صفات خبری را ــ بهعنوان یکی از مسائل چالشی کلام اسلامی ــ در اندیشۀ این دو مفسر بررسی و ارزیابی کند.
پرسشهای این پژوهش عبارتاند از:
۱. فخر رازی و آلوسی دربارۀ صفات خبری چه دیدگاهی دارند؟
۲. تفاوتها و شباهتهای دیدگاههای این دو اندیشمند کدام است؟
فخر رازی در مواجهه با آیات صفات خبری رویکردهای متفاوتی را ارائه میدهد. او، ذیل آیۀ ۷ آلعمران، بهروشنی تأویل را ناپذیرفتنی میداند، زیرا پس از ترک معنای وضعی، چندین معنای مجازی محتمل است و معیار ترجیح یک مجاز بر سایر معانی مجازی، از نگاه وی، جز قرائن لفظی چیزی دیگر نمیتواند باشد. اما در آیۀ «ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» (طه: 5)، ضمن پذیرش تفویض، تأویل را نیز تأیید میکند. او در برخی موارد تأویل را واجب میداند. مثلاً، در آیاتی که «معیت و قرب» را به خداوند نسبت میدهد، میگوید آیاتی از این دست در قرآن وجود دارند که هر خردمندی چارهای جز تأویل در آن نمیبیند. روایاتی از این دست نیز فراوان است. فخر رازی در مواردی بهصراحت تفویض را نمیپذیرد و آن را وجهی ضعیف میداند.
آلوسی در مبحث صفات خبری خود را پیرو مذهب سلف معرفی کرده، تفویض را مذهب برگزیدۀ بزرگان سلف دانسته است. به باور آلوسی، سلف متشابهات را بر ظاهر حمل نمیکردند و معتقد به تفویض بودند؛ عدۀ کمی هم که این متشابهات را بر ظاهر حمل کردهاند لوازم ذهنی آن را، که موجب قدح و مستلزم نسبت نقص به پروردگار میشود، نفی میکردهاند. آنان معتقدند که این لوازم ذهنی مخصوص صفات حادث ما مخلوقات است که از آن جدانشدنیاند، ولی حقیقت آن است که لازمۀ صفات ذات بیمانند الهی نیستند که اگر کسی صفات را جدای از این لوازم اثبات کرد، دچار سفسطه شده باشد. آلوسی، ضمن پذیرش اصول حاکم بر رأی مشهور سلف، قرائتی اجتهادگونه ــ و البته، با تمایزی جزئی ــ از نظریۀ مشهور سلف نیز ارائه داده است. افزون بر این، وی از رأی بزرگان صوفیه تجلیل و تمجید نموده و آن را همتراز با رأی سلف قرار داده و مذهب سلف را سالمتر و استوارتر دانسته است و به پیروی از آنان به تفویض گرایش دارد و در مواضع متعدد و مناسبات مختلف تمایل خود را به تفویض و به پیروی از سلف در تفویض علم صفات متشابه تصریح کرده است.
۱. آلوسی و فخر رازی، ضمن تشابه در برخی موارد، از جهت رویکرد برگزیده در موضوع موردبحث با هم تفاوت دارند. فخر رازی، هرچند به تفویض تمایل نشان داده، خود را پیرو سلف معرفی کرده و از بیاعتمادی به تأویل سخن گفته است، ولی در نهایت به تأویل روی آورده و آن را واجب و ضروری دانسته است. آلوسی تفویض را مذهب برگزیدۀ بزرگان سلف دانسته، خود را پیرو سلف معرفی کرده و وفاداری خود را نشان داده است.
۲. برخورد این دو مفسر با مخالفان نیز یکسان نیست. فخر رازی، با پذیرش ضرورت تأویل، تفویض بههمراه تنزیه را سست و مردود شمرده، به رد آن میپردازد؛ ولی آلوسی، در کنار گرایش به تفویض، تأویل را بهعنوان یک رویکرد قبول دارد و توصیه میکند تفسیر بهگونهای انجام شود که نسبت به هیچیک از دیدگاهها توهین یا تحقیری صورت نگیرد.
۳. در تعامل با ظاهر الفاظ نیز شیوۀ مشابهی ندارند. فخر رازی حمل بر ظاهر را تجسیم قطعی، مستلزم لوازم فاسد و جهل نسبت به خدا میداند. ولی آلوسی معنای ظاهری را بهعنوان مذهب برخی از سلف و بسیاری از صوفیه ــ بدون در نظر گرفتن لوازم آن ــ میپذیرد. ضمن اینکه تعیین این معنا را جزمی و قطعی نمیداند.
۴. از دیدگاه فخر رازی، الفاظ دال بر «نزول»، «اتیان»، «مجیء» باید تأویل شوند، چون معانی آن به هیچ وجه در مورد ذات الله نمیتواند ثبوت داشته باشد. از نگاه آلوسی، اینها صفاتی هستند که، ضمن اعتقاد به عدم تجسیم و تنزیه، به ثبوت آنها باید باور داشت.
۵. مجوز تأویل از دیدگاه فخر رازی ضرورت عقل است، یعنی اگر عقل واژهای از واژههای قرآن را تأیید نکند، باید به تأویل آن پرداخت. آلوسی ثبوت تأویل از سلف، هماهنگی با زبان و ادبیات عرب و ضرورت دفع شبهه را بهعنوان مجوزهای تأویل ذکر کرده است.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سخن فخر رازی دربارۀ آیات صفات خبری گوناگون است: گاه تفویض توأم با تأویل را میپسندد، گاه تأویل را مردود میداند و در مواردی، ضمن پذیرش وجوب تأویل، با تفویض مخالفت میکند. اما در سوی دیگر، آلوسی بیشتر به سلفیان تمایل دارد و جانب تفویض را ترجیح میدهد. این نشان میدهد که اعتبار عقل و نقل نزد آن دو متفاوت است و هر دو مفسر تأویل برخی آیات را، با شدت و ضعف، پذیرفتهاند.
آلوسی، محمود بن عبدالله. (۲۰۱۵ م). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی. دار الرساله العالمیة.
ایماندار، حمید. (۱۳۹۶). آلوسی و برزخی میان اشعریت و سلفیگری. آینۀ معرفت، ۱۷(۲)، ۷۳‑ ۹۶.
رازی، ابوحاتم. (۱۳۹۰). گرایشها و مذاهب اسلامی (علی آقانوری، مترجم). انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۲۰۱۱ م). تأسیس التقدیس (انس محمد عدنان شرقاوی، محقق). دار نور الصباح.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۴۰۱ ق). التفسیر الکبیر. دار الفکر.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۹۹۰ م). لوامع البینات شرح اسماء الله تعالی و الصفات. دار الکتاب العربی.
سلمانی، پرویز. (۱۳۸۲). تفسیر کبیر. در غلامعلی حداد عادل (ویراستار)، دانشنامه جهان اسلام (ج۷، صص ۷۱۲‑۷۰۷). بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
شمس، محمدجواد. (۱۳۸۹). تشبیه و تنزیه در مکتب ودانته و مکتب ابنعربی. نشر ادیان.
نوری، ابراهیم؛ خاکپور، حسین؛ و بزرگزاده، محمد. (۱۴۰۰). سنجش و سازش دیدگاه فخر رازی و آلوسی در مسئله کلام الهی. آموزههای فلسفه اسلامی، ۱۶(۲۹)، ۲۸۳‑۳۰۹.
محمدپور، محمد. (۱۳۹۰). بررسی اختلافات ابوالحسن اشعری و امام فخررازی. فروغ وحدت، ۷(۲۶)، ۲۰‑۳۳.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Fakhr Razi’s Mafātīh al-Ghayb and Alusi’s Rūh al-Maʿānī are considered prominent Sunni exegeses. “Anthropomorphic attributes” is one of the important topics in these two exegeses. The purpose of this research is to compare and evaluate the views of two exegetes on the subject of esoteric interpretation and entrustment to God of the anthropomorphic attributes, which was conducted through the comparative exegesis method. The findings of this study show that Fakhr Razi’s opinion on the topic under discussion is different: sometimes he favors entrustment to God (tafwīḍ) combined with esoteric interpretation (taʾwīl), sometimes he rejects esoteric interpretation, and, in some cases, while accepting the necessity of esoteric interpretation, he opposes entrustment to God. From his point of view, the license to interpret is the ruling of the intellect and its necessity where the intellect does not accept the literal meaning of the Quranic word. Alusi does not follow Fakhr Razi in this matter. Alusi is more inclined towards the Salafis and prefers entrustment to God and considers esoteric interpretation to be conditional on the approval of the Salafis, harmony with the Arabic language and literature, and the necessity of dispelling doubt. This shows that the validity of reason and narrations is different for both of them and both exegetes have accepted the interpretation of some verses with more or less intensity.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله