نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
استادیار، گروه معارف اسلامی واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران.
چکیده
تازه های تحقیق
«میثاق غلیظ» و «صدق صادقین» در آیات 7-8 سورۀ احزاب : تفسیر تطبیقی طباطبایی و فضلالله
استادیار، گروه معارف اسلامی واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران. رایانامه: dsh.karim4@gmail.com
مقالۀ پژوهشی
|
چکیده
تعبیر «میثاق غلیظ» و «صدق صادقین» در تعدادی از آیات قرآن تکرار شده است؛ بااینحال تاکنون دیدگاه روشنی دربارۀ مفهوم، مصداق و رابطۀ معنایی این دو موضوع ارائه نشده است. مباحثۀ غیرمستقیم فضلالله با طباطبایی دربارۀ آیات 7 و 8 سورۀ احزاب بستری مناسب برای واکاوی این مشکل تفسیری است. گفتگو از آنجا آغاز میشود که طباطبایی با ارائۀ تحلیلی ادبی و عقلی از آیۀ «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» کوشیده است این آیه را از حیث مصداق عام، و از جهت مفهوم، هماهنگ با آیۀ قبل، دالّ بر میثاق ذر نشان دهد. اما فضلالله که بر اختصاص «الصَّادِقینَ» به پیامبران و تخصیص «صِدْقِهِمْ» به میثاق نبوت تأکید داشته، نظریۀ یادشده را برنتابیده و در نقد آن به بعض آیات قرآن تمسک نموده است. این جستار، با طرح این گفتگو و تحلیل و توصیف نقاط قوت و ضعف آرای این دو مفسر، تلاش دارد علاوه بر تبیین مفهوم قرآنی «میثاقاً غَلیظاً» و «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ»، بر پایۀ قرائن لفظی و قواعد قرآنی و بهرهگیری از آرای تفسیری سایر صاحبنظران، به این نتیجه توجه دهد که دلالت این آیات بر میثاق ذر و تخصیص «صِدْقِهِمْ» به میثاق پیامبران ناتمام است.
کلیدواژگان: الست، عالم ذر، میثاق غلیظ، صدق صادقین، سورۀ احزاب: 7-8
شماری از آیات قرآن به میثاق الهی تصریح نمودهاند. آیات 7 و 8 سورۀ آلعمران از این جمله است: «وإذ أخَذنا مِنَ النَّبیّینَ مِیثاقَهُم ومِنکَ ومِن نُوحٍ وإبراهیمَ وموسی وعیسَی ابنِ مَریَمَ وأخَذنا مِنهُم میثاقاً غَلیظا * لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ». طباطبایی در تفسیر آیۀ 7 سورۀ احزاب، با عنایت به مفاد آیۀ بعد، بر پایۀ تحلیل ادبی و عقلی، مفهوم عامی برای واژۀ «الصَّادِقینَ» اثبات نموده و مجموع این دو آیه را ناظر به میثاق ذر معرفی کرده است. در مقابل، فضلالله، ضمن انکار تحلیل ادبی و عقلی طباطبایی، کوشیده است با استناد به آیۀ 33 سورۀ زمر این مدعا را تأیید کند که مقصود از «صدق» در «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» میثاق نبوت است، و آیه تنها بر میثاق پیامبران منطبق است. جستار حاضر کوشیده است به چند پرسش اساسی دربارۀ آیات محل بحث پاسخ دهد: (1) مقصود از تعابیر «میثاق غلیظ» و «صدق صادقین» در قرآن چیست؟ (2) دربارۀ آیات محل بحث، نقاط قوت و ضعف دیدگاه طباطبایی و فضلالله کدام است؟
این تعبیر قرآنی اشاره به نوع خاصی از میثاق است که، به جهت مسئولیت سنگینی که بر عهدۀ متعهدان میثاق قرار میدهد، باعث میشود آنان در قبال ترک مفاد چنین پیمانی مؤاخذه شوند، یا با این انذار مواجه شوند که پیمانشکنی در این نوع میثاق عواقب سنگینی به دنبال دارد.
به گمان ما میتوان به نوعی از سؤال با عنوان «سؤال لذت» قائل شد. این نوع سؤال هنگامی معنا مییابد که سؤالشونده از نعمتی برخوردار یا مستحق پاداشی است، و در آن حال پرسش از کیفیت انتقال از مشقت و سختی به نعمت و پاداش برای وی لذتبخش است.
در سه موضع از قرآن کریم تعبیر «صدقهم» نزد صفت «الصَّادِقینَ» نهاده شده، که حداقل در دو آیه مقصود از «صدق» در «صدقهم» «تلاشهای فکری، روحی و عملی خالصانه در دنیا» است که باعث شده «الصَّادِقینَ» از منافع این تلاش صادقانه در آخرت بهرهمند شده و پاداش و جزای الهی را دریافت نمایند.
طباطبایی معتقد است که متبادر از تعبیر «سألت العالم عن علمه» طلب اظهار علم است، درحالیکه مراد از جملۀ «سألت زیدا عن ماله أو عن علمه» استفهام از اصل وجود مال یا علم است. بنابراین مقصود از «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» مطالبه از صادقین برای اظهار صدق باطنشان در مرتبۀ قول و فعل یا انجام عمل صالح در دنیا است. وی همچنین بر پایۀ تحلیل ادبی پیشین تأکید میکند که تکالیف مورد سؤال در دنیا واقع میشوند، نه در آخرت، و ازآنجاکه انجام این تکالیف متوقف بر میثاق است، پس این میثاق باید در جهانی قبل از دنیا واقع شده باشد، آنگونه که آیات ذر بر آن دلالت دارد. فضلالله نیز، با تمسک به آیۀ 33 سورۀ زمر، معنای «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» را «پرسش از صحت عمل صادقان در قیام برای دعوت به حق و تلاش و جهاد در راه آن» تلقی کرده و تعبیر «صِدْقِهِمْ» را بر «مسئولیت پیامبران در دوران رسالت» تطبیق نموده است.
بهنظر، اصل اشکال فضلالله درخصوص تبادرِ مطرح در تحلیل ادبی طباطبایی وارد است، زیرا، در عبارت «سألت العالم عن علمه»، استفهام از «منشأ، کیفیت و انگیزۀ تحصیل علم» ممکن است. بنابراین در تفسیر «لِیَسْئَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» میتوان تصور کرد که اشخاصی که به صفت پایدار «الصَّادِقینَ» متصف میشوند، از چنان جایگاه رفیع و با عظمتی برخوردارند که وقتی صدقشان (تمام حقیقت عملشان) در برابرشان نهاده شده، و از انگیزه و کیفیت حصول آن سؤال میشود، حاضرند با شادی انگیزههای زیبا و خالصشان را آشکار نمایند.
در بیان طباطبایی برای تطبیق آیات محل بحث بر عالم ذر گفته شده است که انجام تکالیف صادقان متوقف بر میثاق است؛ پس این میثاق باید در جهانی دیگر قبل از دنیا واقع شده باشد. در برابر این استدلال، گفتنی است که حتی با فرض اینکه سؤال از صدق صادقین در دنیاست، پذیرش این معنا که میثاق مربوط به آن در عوالم قبل واقع شده لازم و ضروری نیست، بلکه اجتماع محل وقوع میثاق و محل وفای به میثاق در دنیا ممکن است.
درخصوص تفسیر «الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ» (زمر: 33) که فضلالله آن را دلیلی بر اختصاص «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ» به میثاق نبوت ذکر کرده، گفتنی است که بسیاری از مفسران، بر پایۀ قرائن موجود در سیاق آیه، مصداق عبارت مورد اشاره را عام دانسته و به پیامبران و غیرپیامبران نسبت دادهاند. بر این اساس، استدلال فضلالله در اختصاص «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ» به پیامبران ناتمام است.
در تحلیل و نقد دیدگاه طباطبایی و فضلالله، میتوان گفت که اینکه طباطبایی «سؤال از صدق صادقین» را «اظهار عمل صادقانه در دنیا» تعریف نمودهاند ناتمام به نظر میرسد. همچنین در این نظر تطبیق «میثاق پیامبران» بر میثاق ذر دور از واقع مینماید. فضلالله نیز، گرچه در نقد تحلیل ادبی طباطبایی سخنی درست گفته، در تفسیر «صدقهم» و تخصیص «صدق صادقین» به «میثاق پیامبران» سخنی ناتمام عرضه کرده است.
خلیل بن احمد. (1409 ق). کتاب العین. نشر هجرت.
راغب اصفهانی، حسین بنمحمد. (1412 ق). مفردات ألفاظ القرآن. دارالقلم.
طباطبایی، سید محمدحسین. (1417 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین قم.
طبرسی، فضل بن حسن. (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. انتشارات ناصر خسرو.
فخر رازی، محمد بن عمر. (1420 ق). مفاتیح الغیب. دار احیاء التراث العربی.
فضلالله، سید محمدحسین. (1419 ق). تفسیر من وحی القرآن. دار الملاک للطباعة و النشر.
کریمپور، سیدحسین. (1402). مخاطب شناسی آیۀ میثاق النبیین و اعتبارسنجی روایات آن در منابع فریقین. تحقیقات علوم قرآن و حدیث، 20(4). 143ـ170. https://doi.org/10.22051/tqh.2023.42592.3783
کلینی، محمد بن یعقوب. (1365). الکافی. دار الکتب الإسلامیة.
مصطفوی، حسن. (1430 ق). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. دار الکتب العلمیة.
وزیری فرد، سیدمحمدجواد. (1395). مولفههای وفاداری در خانواده با معناشناسی تعبیر میثاق غلیظ در قرآن. پژوهشهای تفسیر تطبیقی، 2(2). 49-60. https://doi.org/10.22091/ptt.2016.864
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The terms “firm covenant” (mīthāqun ghalīẓ) and “truthfulness of the truthful” (ṣidq-i ṣādiqayn) have been repeated in several Quranic verses; however, a clear perspective on the meaning, referents, and semantic relationship between these two concepts has not yet been presented. The indirect debate between Fazlullah and Tabatabaii regarding verses seven and eight of the al-Ahzab Chapter provides a suitable ground for examining this exegetical problem. The discussion begins when Tabatabaii, by presenting a literary and rational analysis of the verse “So that He may question the truthful concerning their truthfulness,” attempts to demonstrate that this verse, in terms of its general referent and conceptual meaning, aligns with the preceding verse and indicates the primordial covenant. However, Fazlullah, who emphasizes that “the truthful” refers exclusively to the prophets and that “their truth” pertains specifically to the covenant of prophethood, does not accept the aforementioned theory and relies on certain Quranic verses to critique it. By presenting this debate and analyzing and describing the strengths and weaknesses of the views of these two exegetes, this study seeks, in addition to explaining the Quranic concepts of “a firm covenant” and “that He may question the truthful,” based on textual evidence and Quranic principles, and by utilizing the interpretive views of other scholars, to highlight the conclusion that the indication of these verses regarding the primordial covenant and the restriction of “their truthfulness” to the covenant of the prophets is incomplete.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله