نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ الهیات، دانشگاه قم، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
افسانۀ افسون شدن پیامبر (ص) در سورۀ فلق: تفسیر تطبیقی طباطبایی و صادقی تهرانی
دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ الهیات، دانشگاه قم، قم، ایران. رایانامه: najafi.4964@yahoo.com
چکیده
یکی از مسائل چالشبرانگیز کلامی در قرآن مسئلۀ تأثیر جادو و افسون بر خرد و پیکر پیامبر اکرم (ص)، بهویژه در سورۀ فلق، است که مفسران با نگرشهای متفاوتی بدان پرداختهاند. طباطبایی، که پیشینۀ درخشانی در بهرهگیری از تفسیر قرآن به قرآن دارد، اثرگذاری افسون بر پیکر پیامبر (ص) را پذیرفته است، اگرچه باور دارد که افسون مایۀ آسیبدیدگی خرد آن گرامی نمیشود، درحالیکه صادقی تهرانی، که او نیز بر کاربست روش تفسیر قرآن به قرآن در فهم آیات تأکید دارد، تأثیر جادو بر خرد و پیکر پیامبر (ص) را یکسر رد کرده است. بررسی رویکرد مفسران یادشده در تفسیر سورۀ فلق، بهویژه در موضوع اثرگذاری افسون بر پیامبر اکرم (ص)، بایسته مینماید که در مقالۀ حاضر بدان پرداخته میشود. نتیجۀ این پژوهش این است که طباطبایی در تفسیر المیزان، با تأکید بر روایات اسباب نزول، تحلیلی محدودتر ارائه داده و در برخی موارد از اصول روش قرآن به قرآن فاصله گرفته است. در مقابل، صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان، با تکیۀ کامل بر آیات قرآن و رد روایات غیرمعتبر، تفسیری جامعتر، و همخوانتر با مبانی توحیدی قرآن ارائه کرده است.
کلیدواژگان: سورۀ فلق، جادو در قرآن، جادو شدن پیامبر
فهم معانی و مقاصد آیات قرآن، بهویژه آیات کلامی، با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن اهمیت فراوانی دارد و با استفاده از آیات محکم، که بخش مرجع قرآن هستند و از آنها به «اُم الکتاب» تعبیر شده است (آلعمران: 7)، میتوان به بسیاری از پرسشهای کلامی پاسخ داد. یکی از مسائل چالشبرانگیز کلامی در قرآن مسئلۀ تأثیر جادو و افسون بر خرد و پیکر پیامبر اکرم (ص)، بهویژه در سورۀ فلق، است که مفسران با نگرشهای متفاوتی بدان پرداختهاند. برای نمونه، طباطبایی، که پیشینۀ درخشانی در بهرهگیری از تفسیر قرآن به قرآن دارد، با استناد به دلایلی که در ادامه بررسی خواهد شد، اثرگذاری افسون بر پیکر پیامبر (ص) را پذیرفته است، اگرچه باور دارد که افسون مایۀ آسیبدیدگی خرد آن گرامی نمیشود، درحالیکه صادقی تهرانی، که او نیز بر کاربست روش تفسیر قرآن به قرآن در فهم آیات تأکید دارد، تأثیر جادو و افسون بر خرد و پیکر پیامبر (ص) را یکسر رد کرده است. بررسی رویکرد مفسران یادشده در تفسیر سورۀ فلق، بهویژه در موضوع اثرگذاری افسون بر پیامبر اکرم (ص) و همچنین افسونگری ویژۀ زنان، بایسته مینماید که در مقاله حاضر بدان پرداخته میشود. این پژوهش با گردآوری دیدگاههای گوناگون مفسران از منابع تفسیریشان، پس از واکاوی آنها، به بررسی و نقد دیدگاهها پرداخته است.
با بررسی مقایسهای دیدگاه طباطبایی و صادقی تهرانی، که از روش تفسیر قرآن به قرآن بهره بردهاند، در دو سورۀ پایانی قرآن، نکاتی به دست میآید که نشان میدهد روش یگانه در تفسیر قرآن یافتههای یکسان پدید نمیآورد. بررسی مقایسهای دو تفسیر طباطبایی و صادقی تهرانی در تفسیر سورۀ فلق نشان میدهد:
۴. صادقی تهرانی در تفسیر آیات به رهیافتهای فراختری از قرآن در زمینههای اجتماعی و عینی دست یافته است و به مسائل انسانشناسی و اخلاقی در قلمرو فردی و اجتماعی نگرش روشنتری دارد.
۵. در نگرش به تفاسیر دیگری که بهتناسب از آنها یاد شده است، هرچه چهرۀ روش تفسیر قرآن به قرآن پررنگتر است، یافتههای بیشتر و پاسخگوتری درزمینۀ نیازهای درونی، اندیشگی و اجتماعی رخ مینماید.
۶. در واکاوی واژۀ نفاثات، طباطبایی، با جمع سالم دانستن این واژه، برای زنان نقش بیشتری در جادوگری و دمیدن در گرهها قائل است، اما صادقی تهرانی این واژه را صیغۀ مبالغه دانسته و نه جمع سالم؛ ازاینرو برای زن و مرد نقشی یکسان قائل است.
رویکرد طباطبایی به روایات اثرگذاری جادو بر پیکر پیامبر (ص) با پرسش و چالشهایی روبهروست. نخست آنکه، صدور روایت یادشده در کتاب طب الائمه دانسته نیست، زیرا گردآورندۀ آن ناشناخته است، چنانکه مجلسی بر آن است که کتابهای نامبردار به طب الائمه، گرچه نامدارند، ولی همپای دیگر کتابها نیست، چون نگارندۀ آنها شناخته نیست. در مجموع در این باره، سه روایت هست که از دیدگاه سندی دچار کاستیاند، زیرا یکی از آن دو مرسل است و دو دیگر را کسانی چون حسن بن بسطام و محمد بن سنان و ابراهیم بیطار و مفضل بن عمر نقل کردهاند که یا مجهولاند و یا ضعیف (مجلسی، 1۴03 ق، ج 18، ص 70، ج 2۵، ص 1۵۵، ج 38، ص 302، ج ۶0، ص 20).
دوم آنکه، رهیافت طباطبایی به تفسیر این آیه از دریچۀ روایاتی که برساخته مینمایند درخور درنگ است، بهویژه که وی در نگرش کلان خویش جایگاهی برای روایات اسباب نزول نمیبیند و آنها را اندک، نادرست و مایۀ بدبینی میشمارد، چنانکه این روایات را از طرق اهلسنت بسیار دانسته که به چندین هزار میرسد و آن را ازطرق شیعه اندک میداند که به گفتۀ او شاید از چند صد نمونه بیشتر نباشد.
طباطبایی در تفسیر المیزان، با تأکید بر روایات اسباب نزول، تحلیلی محدودتر ارائه داده و در برخی موارد از اصول روش قرآن به قرآن فاصله گرفته است. در مقابل، صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان، با تکیۀ کامل بر آیات قرآن و رد روایات غیرمعتبر، تفسیری جامعتر، و همخوانتر با مبانی توحیدی قرآن ارائه کرده است. این مقایسه نشان میدهد که حتی با استفاده از یک روش (تفسیر قرآن به قرآن)، تفاوت در استناد به منابع و گسترۀ تحلیل میتواند به نتایج متفاوت و حتی متناقض منجر شود. این موضوع بر اهمیت دقت در انتخاب منابع و تحلیل ساختاری در مطالعات تفسیری تأکید میکند.
آلوسی، سید محمود. (۱۴۱۵ ق). روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم. دار الکتب العلمیة.
سید قطب، ابراهیم حسین. (1۴12 ق). فی ظلال القران. دار الشروق.
سید موسوی، سید حسین؛ مرتضوی، سید محمد؛ و عبداللهزاده، سید حمزه. (1399). بررسی تطبیقی تأثیر سحر بر پیامبر اسلام(ص) در صحیح بخاری و صحیح مسلم با توجه به شأن نزول معوِّذَتَین (سورههای ناس و فلق). پژوهشهای تفسیر تطبیقی، ۶(1)، 2۵3-27۶. https://doi.org/10.22091/ptt.2020.3366.1384
سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر. (1۴۰۴ ق). الدر المنثور فی تفسیر المنثور. کتابخانۀ آیتالله مرعشی نجفی.
صادقی تهرانی، محمد. (13۶۵). الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن. انتشارات فرهنگ اسلامی.
طالقانی، سید محمود. (1362). پرتوی از قرآن. شرکت سهامی انتشار.
طباطبایی، سید محمدحسین. (1390 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. مؤسسة الاعلمی.
طباطبایی، سید محمدحسین. (1394). قرآن در اسلام. دار الکتب الاسلامیة.
عبداللهزاده، سید حمزه؛ سید موسوی، سیدحسین؛ و مرتضوی، سید محمد. (1398). بررسی آرای متکلمان فریقین درباره سحر شدن پیامبر (ص). پژوهشنامۀ مذاهب اسلامی، ۶(12)، 2۴0-270.
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی. (۱۴۰۳ ق). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. دار احیاء التراث العربی.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
One of the challenging theological issues in the Quran is the question of the influence of magic and bewitchment on the intellect and body of the Holy Prophet (PBUH), particularly in the al-Falaq Chapter, which commentators have addressed with differing perspectives. Tabatabai, who has a distinguished background in employing the method of interpreting the Quran by the Quran (tafsīr al-Qurʾān bi-l-Qurʾān), accepts the effect of bewitchment on the Prophet’s (PBUH) body, though he maintains that it did not impair his intellect. Whereas, Sadeqi Tehrani, who also emphasizes the application of the Quran-by-Quran interpretation method in understanding the verses, completely rejects the influence of magic on both the intellect and body of the Prophet (PBUH). Examining the approaches of these two exegetes in interpreting the al-Falaq Chapter, particularly regarding the impact of bewitchment on the Prophet (PBUH), is essential, and this article addresses this issue. The conclusion of this study is that Tabatabai, in Tafsīr al-Mīzān, presents a more limited analysis by relying on narratives of the occasions of revelation (asbāb al-nuzūl) and, in some cases, deviates from the principles of the Quran-by-Quran method. In contrast, Sadeqi Tehrani, in Tafsīr al-Furqān, offers a more comprehensive interpretation, more aligned with the monotheistic foundations of the Quran by relying entirely on Quranic verses and rejecting unreliable narrations.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله