نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی، قم ، ایران
2 پژوهشگر مستقل، اصفهان، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
موارد مصرف خمس در آیۀ 41 سورۀ انفال: تفسیر تطبیقی طباطبایی و صادقی تهرانی
محمدرضا شاه سنائی1 ، عباس شریفی2 *، و محسن کریمیان سیچانی3
1 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی، قم ، ایران. رایانامه: mohammadshahsanaiee@gmail.com
2 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی، قم ، ایران (نویسندۀ مسئول). رایانامه: Sharifi.abbas22@gmail.com
3 پژوهشگر مستقل، اصفهان، ایران. رایانامه: mok1627@gmail.com
مقالۀ پژوهشی
|
چکیده
در آیۀ ۴1 سورۀ انفال، موارد مصرف خمس آمده است که سه سهم ازآنِ خدا، رسول و ذیالقربی و سه سهم نیز ازآن فقیران، یتیمان و درراهماندگان بیان شده است. بررسی تفاسیر متأخر شیعه در بیان منظور از فقیران، یتیمان و درراهماندگان حکایت از اختلافنظر بین مفسران دارد، بهگونهای که برخی اختصاص نیمی از خمس به نیازمندان بنیهاشم را برداشتی نادرست از آیه تلقی نموده که افزونبر ایجاد ذهنیت تبعیض نسبت به سایر نیازمندان، با سایر آیات قرآن و برخی از روایات در تضاد است. با توجه به اینکه این اختلافنظر تفسیری میتواند تأثیر بسزایی در احکام مرتبط با خمس بگذارد، این پژوهش برآن است تا با تطبیق نظرات دو مفسر متأخر، طباطبایی و صادقی تهرانی، استدلال آنان را ارزیابی کند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که استدلالهای طباطبایی در استناد به آیۀ ۵ احزاب در اثبات نسب سادات، و روایات «اوساخ» در اثبات اختصاص خمس به سادات برای حفظ کرامت ایشان فاقد استواری لازم بوده و استدلالهای صادقی تهرانی در اثبات عدم اختصاص فقیران، یتیمان و در راه ماندگان به سادات از استحکام بیشتری برخوردار است.
کلیدواژگان: انفال: 41، آیۀ خمس، موارد مصرف خمس، زکات، سادات
یکی از آیاتی که به دلیل اختلاف در مبانی و رویکردهای تفسیری فهم و برداشتهای متفاوتی از آن ارائه شده است آیۀ ۴۱ سورۀ انفال، معروف به آیۀ خمس، است. این آیه به موضوع خمس و مصارف آن اشاره دارد:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر. (انفال: ۴1)
ترجمه: و بدانید هرچیزی را که [از راه جهاد یا کسب یا هر طریق مشروعی] بهعنوان غنیمت و فایده به دست آوردید [کم باشد یا زیاد] یکپنجم آن برای خدا و پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و درراهماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندهاش روز جداکنندهٔ حق از باطل، روز رویارویی دو گروه [مؤمن و کافر در جنگ بدر]، نازل کردیم ایمان آوردهاید [پس آن را بهعنوان حقّی واجب به خدا و رسول و دیگر نامبردگان بپردازید]؛ و خدا بر هر کاری تواناست.
از قسمتهای مورد اختلاف در تفسیر این آیه موارد مصرف خمس است. بررسی آرای مفسران شیعه از قرن پنجم تا زمان حاضر حکایت از این دارد که منظور از یتیمان، فقیران و درراهماندگانْ سادات (کسانی که از طریق پدر به هاشم جدّ پیامبر منسوباند) هستند؛ ولی در میان مفسران متأخر اشخاصی یافت میشوند که دیدگاه مخالفی ارائه داده و برداشت مذکور را نوعی تبعیض و بیعدالتی به حساب آوردهاند. با توجه به اینکه این اختلافنظر تفسیری یک بحث صرفاً انتزاعی نیست و میتواند تأثیر بسزایی حتی در احکام مرتبط با خمس بگذارد، پژوهش حاضر درصدد است با توجه به جایگاه علمی و تفسیری طباطبایی در تفسیر المیزان (بهعنوان نمایندۀ دیدگاه مشهور) و صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان (بهعنوان نمایندۀ دیدگاه مخالف مشهور) و همچنین شباهت در روش تفسیری آنها (قرآن، سنت و عقل)، بهصورت تطبیقی در مورد مصارف خمس، به ارزیابی نظرات آن دو مفسر بپردازد.
منظور از «ذی القربی». طباطبایی (1۴02 ق) مراد از «ذی القربی» را تعداد مشخصی از خویشان آن حضرت، یعنی امام معصوم (ع) بهعنوان جانشین رسول خدا، دانسته است که سه سهم از خمس ــ دو سهم از خدا و رسولش و یک سهم از خودش ــ متعلق به آن است (ج 9، صص 103-10۴).
منظور از یتیمان و مساکین و درراهماندگان. طباطبایی (1402 ق) مراد از یتیمان، مساکین و درراهماندگان را خویشاوندان پیامبر (ص) دانسته و ملاک خویشاوندی را نیز نسب بردن پدری از عبدالمطلب قرار داده است. او اخبار رسیده از امامان (ع) در این زمینه، که خمس مختص به خدا و رسول و امام از اهلبیت و یتیمان و مسکینان و ابنسبیل سادات است و به غیر ایشان داده نمیشود، را متواتر میداند و علت این اختصاص را احترام به پیامبر (ص) و دودمان ایشان معرفی مینماید تا در ازای حرمت صدقات بر ایشان، که چرک دست مردم است، از خمس ارتزاق کنند (ج 9، صص 103-10۴).
مراد از «ذی القربی». از دیدگاه صادقی تهرانی (1388) موارد مصرف خمس دو بخش است: بخش اول بر سه بخش (اللَّه، رسول و ذی القربی) است، و ذی القربی به معنای نزدیکترین افراد در میان کل مسلمانان به پیامبر اسلام (ص) است، که در دو بُعد نَسَبى و حَسَبى در انحصار سیزده معصوم دیگر است، و علاوهبر اقربیت نَسَبى ازنظر جریان معنوی رسالت نیز نزدیکترین افراد به حضرت رسول (ص) هستند. بخش نخست این سه مورد باید در راه دعوت بهسوی خدا، و بخش دوم برای گرایش به رسالت، و بخش پایانی هم باید برای نزدیک شدن به درهای دانش پیامبر، که پاسداران معصوم رسالت، یعنی امامان معصوم و حضرت فاطمه (س) هستند، خرج گردد، و فیالجمله این سه بخش باید در راه تعالی معنوی و ایمانی مسلمانان خرج شود. ازنظر صادقی تهرانی، در زمان غیبت امام معصوم (ع) سه سهم اول باید در اختیار حاکم اسلامی حائز شرایط قرار گیرد (ج 2، ص 289).
مراد از یتیمان، فقیران و درراهماندگان. صادقی تهرانی (1388) بخش دوم از سهم خمس را تعمیم داده و آن را شامل همۀ یتیمان، فقیران و درراهماندگان میداند و اختصاص آن به یتیمان، مساکین و درراهماندگان سادات را به دلایل الف و لام استغراق بر سر «الیتامی» و «المساکین»، ناسازگاری با عدالت خداوند، تنافی با عدم اجر مادی بر رسالت، اشکال در مبنای تعیین سادات، ضعف روایات «الصدقة من اوساخ ایدی الناس» نمیپذیرد (ج 2، صص 23۴-287؛ نیز نک صادقی تهرانی، 1۴0۶ ق، ج 12، صص 21۶-2۴1).
هر دو مفسر مراد از «ذی القربی» را امامان معصوم (ع) میدانند، که علاوهبر سهم ذی القربی دو سهم خدا و رسول را نیز جهت نشر دین در اختیار دارند.
طباطبایی منظور از سه سهم دوم ذکرشده در آیه (فقیران، یتیمان و درراهماندگان) را سادات میداند و منظور او از سادات نیز کسانی هستند که ازطرف پدر به هاشم، جدّ رسول خدا (ص)، نسب برند. او با استناد به روایات «الصدقة من اوساخ ایدی الناس» جایگزینی خمس بهجای زکات برای سادات را به دلیل حفظ کرامت ایشان میداند. در طرف مقابل، صادقی تهرانی با تضعیف روایات اوساخ اختصاص خمس به سادات را نادرست دانسته و منظور از سه سهم دوم آیه را عموم فقیران، یتیمان و درراهماندگان دانسته است. و ازطرف دیگر، حرمت زکات بر سادات را نیز نادرست دانسته و آن را برای عموم فقیران و ...، اعم از سادات و غیرسادات، برمیشمارد.
بررسی تطبیقی نظرات تفسیری طباطبایی و صادقی تهرانی دربارۀ موارد مصرف خمس در آیۀ 41 سورۀ انفال حکایت از اشتراک و افتراقهای زیادی دارد. هر دو مفسرمراد از ذیالقربی را امامان معصوم (ع) میدانند که علاوهبر سهم ذیالقربی، دو سهم خدا و رسول را نیز برای نشر دین در اختیار دارند. نقطۀ افتراق ایشان در مراد از سه سهم دیگر (یتیمان، مساکین و درراهماندگان) است.
قرآن کریم (حسین انصاریان، مترجم). (1383). اسوه.
ایروانی، جواد. (1۴01). پاسخ به شبهه بیعدالتی در احکام خمس. آموزههای فقه عبادی، 3(۴)، 7-3۴. https://doi.org/10.30513/jwd.2023.5260.1152
حقی برسوی، اسماعیل بن مصطفی. (1137 ق). تفسیر روح البیان. در الفکر.
شریفی، عباس؛ شاه سنائی، محمدرضا؛ اسماعیلیزاده، عباس. (1۴03). بررسی سندی و دلالی روایات «الصَّدَقَةُ مِن أَوْسَاخ أَیْدِی النَّاسِ». مطالعات فهم حدیث، 10(2)، 89-108. https://doi.org/10.30479/mfh.2024.19531.2319
صادقی تهرانی، محمد. (1388) ترجمان فرقان: تفسیر مختصر قرآن کریم. شکرانه.
صادقی تهرانی، محمد. (1۴0۶ ق). الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة. فرهنگ اسلامی.
طباطبایی، سید محمدحسین. (1۴17 ق). المیزان فی تفسیر القرآن. جامعه مدرسین.
عیاشی، محمد بن مسعود. (1380 ق). تفسیر عیاشی. مکتبة العلمیة الاسلامیة.
کلینی، محمد بن یعقوب. (1۴07 ق). الکافی. دار الکتب الإسلامیة.
مکارم شیرازی، ناصر. (1371). تفسیر نمونه. دار الکتب الإسلامیة.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In verse 41 of the al-Anfal Chapter, the instances of khums allocation are mentioned: three shares are designated for God, the Messenger, and the near relatives, while the other three shares are for the needy, orphans, and stranded travelers. An examination of recent Shiite exegeses regarding the intended meaning of the needy, orphans, and stranded travelers reveals differing opinions among the exegetes such that some consider the allocation of half the khums exclusively to the impoverished Bani Hashim as a misinterpretation of the verse, arguing that in addition to fostering a perception of discrimination against other needy people, this view contradicts other Quranic verses and certain narrations. Given that this interpretive disagreement can significantly impact the rulings related to khums, this study aims to evaluate the arguments of two later exegetes, Tabatabaii and Sadeqi Tehrani, through a comparative analysis. The findings of the research indicate that Tabatabaii’s arguments, relying on Verse five of the al-Ahzab Chapter to establish the lineage of the sādāt and the “Awsākh” narrations to prove the specification of khums to the sādāt in order to preserve their dignity, lack sufficient strength, and Sadeqi Tehrani’s arguments proving that the categories of the needy, orphans, and stranded travelers are not exclusive to the sādāt are stronger.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله