جریان‌شناسی آرای مفسران در تفسیر آیات مؤید علیت در جامعه: مطالعۀ موردی آیۀ ۳۲ زخرف

نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، گروه علوم قرآن و فقه، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

2 دانشیار، گروه علوم قرآن و فقه، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

چکیده

یکی از قوانین ذکرشده در قرآن کریم، که در بسیاری از آیات اخلاقی، حقوقی، اجتماعی، طبیعی و جز آن به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بدان اشاره شده، قانون علیت است. اقسام مختلف این قانون، مانند علت فاعلی و غایی، مادی و صوری، در آیات قرآن قابل بررسی و شناسایی است. یکی از این آیات در حوزۀ اجتماعی، که در مقام بیان قانون علیت است و در آن به علت غایی اشاره شده است، آیۀ ۳۲ سورۀ زخرف است. در این آیه علت «ترفیع درجه» برخی نسبت به برخی دیگر «تسخیر» شناسانده شده است. بررسی سیر تفاسیر قرآن کریم دربارۀ عبارت یادشده در آیۀ موردبحث نشان می‌دهد که درک مفسران از این عبارت در دوره‌های مختلف، به‌ویژه در دورۀ اخیر، بسیار متفاوت بوده است. مفسران و قرآن‌پژوهان، در مقام بیان علت این اختلافات تفسیری، عوامل گوناگونی را بازنموده‌اند، اما در میان این عوامل، به نقش «جریان»ها، به‌عنوان عامل بیرونی‌ای که به‌صورت ناخودآگاه بر فهم مفسر از آیات قرآن اثر می‌گذارد، کم‌تر توجه شده است. در مقالۀ حاضر به شناسایی جریان یا جریان‌هایی که در تفسیر عبارت «وَرَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا» در آیۀ موردبحث، نقش داشته است، پرداخته می‌شود. نتایج این پژوهش گویای آن است که نظام‌های «ارباب‌ــ‌رعیتی» و «سوسیالیسم» را می‌توان به‌عنوان دو جریان مؤثر بر اندیشۀ مفسران در تفسیر آیۀ موردبحث بازشناخت.
 

تازه های تحقیق

جریان‌شناسی آرای مفسران در تفسیر آیات مؤید علیت در جامعه: مطالعۀ موردی آیۀ ۳۲ زخرف

سیده هانیه مومن۱، و زهرا قاسم‌نژاد۲

۱ دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، گروه علوم قرآن و فقه، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران (نویسندۀ مسئول). hmomen25@yahoo.com              https://orcid.org/0000-0002-8435-6033

۲ دانشیار، گروه علوم قرآن و فقه، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. z_ghasemi62@yahoo.com                https://orcid.org/0000-0003-4655-8707

 

چکیده

یکی از قوانین ذکرشده در قرآن کریم، که در بسیاری از آیات اخلاقی، حقوقی، اجتماعی، طبیعی و جز آن به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بدان اشاره شده، قانون علیت است. اقسام مختلف این قانون، مانند علت فاعلی و غایی، مادی و صوری، در آیات قرآن قابل بررسی و شناسایی است. یکی از این آیات در حوزۀ اجتماعی، که در مقام بیان قانون علیت است و در آن به علت غایی اشاره شده است، آیۀ ۳۲ سورۀ زخرف است. در این آیه علت «ترفیع درجه» برخی نسبت به برخی دیگر «تسخیر» شناسانده شده است. بررسی سیر تفاسیر قرآن کریم دربارۀ عبارت یادشده در آیۀ موردبحث نشان می‌دهد که درک مفسران از این عبارت در دوره‌های مختلف، به‌ویژه در دورۀ اخیر، بسیار متفاوت بوده است. مفسران و قرآن‌پژوهان، در مقام بیان علت این اختلافات تفسیری، عوامل گوناگونی را بازنموده‌اند، اما در میان این عوامل، به نقش «جریان»ها، به‌عنوان عامل بیرونی‌ای که به‌صورت ناخودآگاه بر فهم مفسر از آیات قرآن اثر می‌گذارد، کم‌تر توجه شده است. در مقالۀ حاضر به شناسایی جریان یا جریان‌هایی که در تفسیر عبارت «وَرَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا» در آیۀ موردبحث، نقش داشته است، پرداخته می‌شود. نتایج این پژوهش گویای آن است که نظام‌های «ارباب‌ــ‌رعیتی» و «سوسیالیسم» را می‌توان به‌عنوان دو جریان مؤثر بر اندیشۀ مفسران در تفسیر آیۀ موردبحث بازشناخت.

کلیدواژگان: آیۀ 32 سورۀ زخرف، تحول آرای تفسیری، تسخیر در قرآن، طبقات در قرآن، علیت در جامعه از نظر قرآن

 

 

 

مقدمه

بررسی علل تحولات تفسیری آیات قرآن کریم در طول تاریخ موضوعی است که همواره مورد توجه قرآن‌پژوهان و اندیشمندان علوم قرآنی بوده و در این زمینه از عوامل مختلفی سخن به میان آمده است. یکی از عواملی که، با وجود تأثیر مهم آن در تحولات تفسیری، کمتر بدان پرداخته شده، توجه به «جریان»ها است که به‌صورت ناخودآگاه بر ذهن مفسر اثر می‌گذارد و در این زمینه، نقش محوری دارد. مقصود از جریان تشکل، جمعیت و گروه اجتماعی معینی است که علاوه بر مبانی فکری، از نوعی رفتار ویژۀ اجتماعی برخوردار است. در این پژوهش، تلاش شده است به‌صورت موردی، تحولات تفسیری آیۀ ۳۲ سورۀ زخرف («أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ»)، که در مقام بیان وجود نظام علیت در حوزۀ اجتماعی است، با تأکید بر نقش جریان‌ها، تحلیل و بررسی شود. بدین منظور، نخست به ارائۀ سیر تاریخی تفسیر آیۀ موردبحث، از قرن اول تا عصر حاضر، پرداخته شده و پس از آن، با شناسایی تحولات انجام‌گرفته در طول تاریخ، نقش مولفۀ موردبحث، در علل این تحولات بررسی شده است.

جریان‌شناسی آرای مفسران در تفسیر «ترفیع درجات» و «تسخیر» در آیۀ ۳۲ زخرف

در این‌که مقصود از «ترفیع درجات» و «تسخیر» در آیۀ موردبحث چیست میان مفسران اختلاف‌نظر وجود دارد. عبارت «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا» از آیۀ شریفه در طول تاریخ با تنوع و نیز تحول آرای تفسیری مواجه بوده است. سیر تاریخی تفسیر عبارت موردبحث حاکی از آن است که اگرچه طی قرن‌های نخست هجری تا عصر حاضر در تفسیر آیۀ مورد بحث آرای تفسیری متعددی دیده می‌شود، اما با توجه به تعریف «جریان‌شناسی»، از این میان تنها دو دیدگاه تفسیری را می‌توان برآمده از «جریان» دانست، زیرا سایر آرای مفسران حول آیۀ مذکور، اگرچه بعضاً با تحولاتی همراه بوده‌اند، به دلیل عدم برخورداری آن تحولات از جمعیت ــ و به عبارت دیگر، اجتماعی نبودن و در نیامدن به‌صورت یک تشکل اجتماعی ــ نمی‌توان منشأ آن‌ها را یک «جریان» تلقی کرد.

توضیح آنکه غالب آرای تفسیری تا قبل از قرن چهاردهم هجری تقریباً حول دو محور ترفیع درجات مادی و معنوی متمرکز بوده و در این میان ترفیع درجات از حیث امور مادی چون مال و ثروت، که موجب تسخیر شدن نیازمندان توسط توانگران می‌شود، دیدگاهی رایج بوده است. این رویکرد در تفسیر «ترفیع» و «تسخیر» در آیۀ موردبحث را می‌توان ناشی از جریان «ارباب‌ــ‌رعیتی» دانست که تا قرن سیزدهم در بسیاری از جوامع حکمفرما بوده است. در این جوامع، یک اقلیت محدود، که طبقۀ مرفه جامعه را تشکیل می‌دهند و از فرط پول و ثروت، در عیاشی و تنوع طلبی و تجمل خواهی هستند، اکثریت فقیر و محروم را به‌عنوان ابزاری برای رفع حوائج و نیازهای خود قرار می‌دهند. به عبارت دیگر، این جریان چنان در جامعۀ قرن اول تا سیزدهم حاکم است که عمدۀ مفسران در تفسیر آیۀ شریفه حتی آن را خلاف عدل هم نمی‌دانند و گویا تسخیر شدن طبقۀ فقیر توسط طبقۀ مرفه امری پذیرفته‌شده برای آن جوامع محسوب می‌شود. اما با ورود به قرن چهاردهم که مقارن با عصر رنسانس و توسعۀ علوم جدید است، نگرش قبلی به آیه با تحول عظیمی مواجه می‌گردد. اگرچه دیدگاه رایج گذشته به‌طور کامل از میان نرفته است، اما می‌توان گفت که دیدگاه جدید توانسته است بر آن غلبه یافته و بیشتر تفاسیر را با خود همراه کند. در این دوران، مفسران با تفسیر ترفیع درجات از حیث استعدادها، توانایی‌های فردی، سِمَت‌ها و مشاغل، تلاش کرده‌اند تا تسخیر طبقاتی را به‌طور کامل مردود شمارند و در مقابل، تسخیر را امری متقابل و طرفینی که عبارت است از تعاون، مشارکت و خدمت تمام مردم به یکدیگر، تفسیر کنند.

شکل‌گیری چنین تحولی در آرای تفسیری مفسران ذیل آیۀ موردبحث را می‌توان متأثر از جریان سوسیالیسم دانست. سوسیالیسم دارای اصول و قوانین خاصی است که در تضاد با نظام سرمایه‌داری و انتقاد از آن شکل گرفته است. یکی از خصوصیات و ویژگی‌های اصلی نظام‌های سوسیالیستی مبارزه با وجود طبقات مختلف در جامعه است. از دیدگاه سوسیالیست‌ها، جامعۀ آرمانی فاقد هرگونه طبقه است. با توجه به شکل‌گیری این جریان در غرب، تأثیر آن را می‌توان در تحول آرای تفسیری ذیل عبارت موردبحث آیه آشکارا دید.

نتیجه‌گیری

تحولات تفسیری دربارۀ آیۀ ۳۲ سورۀ زخرف حاکی از آن است که غالب آرای تفسیری تا قبل از قرن چهاردهم هجری تقریباً حول دو محور ترفیع درجات مادی و معنوی متمرکز بوده و در این میان ترفیع درجات از حیث امور مادی، چون مال و ثروت، دیدگاهی رایج بوده است. جریان‌شناسی این رویکرد در تفسیر آیۀ موردبحث حاکی از آن است که نظام «ارباب‌ــر‌عیتی» حاکم بر بسیاری از جوامع نقش موثری در پیدایش و نیز گسترش چنین رویکردی در اندیشۀ مفسران داشته است. اما با ورود به قرن چهاردهم، نگرش قبلی به آیه با تحول عظیمی مواجه می‌گردد. مفسران، با تفسیر ترفیع درجات از حیث استعدادها، توانایی‌های فردی، سِمَت‌ها و مشاغل، تلاش کرده‌اند تا تسخیر را امری متقابل و طرفینی، که عبارت است از تعاون، مشارکت و خدمت تمام مردم به یکدیگر، تفسیر نمایند. جریان‌شناسی این رویکرد به آیۀ موردبحث حاکی از آن است که پیدایش نظام «سوسیالیسم» در این تحول تفسیری نقش مؤثری داشته است.

کتابنامه

ابراهیم‌پور، علی. (۱۳۹۹). بررسی تحلیلی نظریه‌های مطرح در مفهوم‌شناسی جریان و جریان‌شناسی. فصلنامۀ مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، ۲۴(۴)، ۱۰۳۱-۱۰۷۲.

جمشیدی‌ها، غلامرضا؛ کافی، مجید. (۱۳۹۲). مؤلفه‌های نظریۀ اجتماعی بر اساس مبانی شناخت جامعه در قرآن. آموزه‌های قرآنی، ۱۰(۱۷)، ۹۵-۱۱۸.

سید قطب. (۱۴۱۲ ق). فی ظلال القرآن. دار الشروق.

صفا، داوود. (۱۳۸۳). جامعه‌شناسی قشرها و نابرابری اجتماعی از دیدگاه اسلام. مرکز پژوهش‌های اسلامی.

طباطبایی، محمد حسین. (۱۳۷۴). ترجمه تفسیر المیزان (محمدباقر موسوی همدانی، مترجم). جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. (اثر اصلی در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است)

فضل‌الله، محمد حسین. (۱۴۱۹ ق). من وحی القرآن. دار الملاک.

لیالی، محمدعلی و مجتبی‌زاده، علی. (۱۳۹۳). جریان‌شناسی سیاسی. دفتر نشر معارف.

مسیلینی، سید زهیر. (۱۳۹۴). آشنایی مقدماتی با فلسفه اسلامی. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).

مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از فضلا. (۱۳۸۴). پیام قرآن. دار الکتب الإسلامیة.

مکارم شیرازی، ناصر. (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. دار الکتب الإسلامیة.

 

 

 

 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The flow of commentators' opinions in explaining the verses confirming the system of causality in the social field (Case study of verse 32 of Surah Zukhruf)

نویسندگان [English]

  • Seyedeh Hanieh Momen 1
  • Zahra Ghasemnezhad 2
1 Ph.D. Candidate, Quran and Hadith Sciences, Department of Quranic Sciences and Jurisprudence, Faculty of Theology and Islamic Teachings, University of Shiraz, Shiraz, Iran
2 2 Associate Professor, Department of Quranic Sciences and Jurisprudence, Faculty of Theology and Islamic Teachings, University of Shiraz, Shiraz, Iran
چکیده [English]

 
One of the laws mentioned in the Holy Quran which has been indicated in many ethical, legal, social, natural, etc. verses directly or indirectly, is the law of causality. The different types of this law such as efficient and final causes, and material and formal causes can be studied and recognized in verses of the Quran. One of these verses in the social sphere that explains the law of causality and which mentions the final cause is verse 32 of the al-Zukhruf Chapter. In this verse, the reason for the “elevation of rank” of some compared to others has been identified as taskhīr. Studying the course of the exegeses of the Holy Quran regarding this phrase in the verses under discussion shows that the understanding of commetators from this phrase has been very different in different time periods, especially in the recent period. Exegetes and Quran researchers have pinpointed various factors in explaining the reason for these exegetic differences; however, among these factors, less attention has been given to the role of “movements” as an external factor that unconsciously influences the understanding of the exegete of the verses of the Quran. The present paper will identify the movement or movements that have played a role in the interpretation of the sentence “ and raised some of them above others in rank, so that some may take others into service…” in the verse under discussion. The findings of this study show that the “master-subject” and “socialism” systems can be recognized as two movements that influence the thoughts of exegetes in the interpretation of the verse under discussion.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • verse 32 of the al-Zukhruf Chapter
  • the transformation of exegetic views
  • taskhīr in the Quran
  • classes in the Quran
  • causality in society according to the Quran
قرآن کریم
ابراهیم‌پور، علی. (۱۳۹۹). بررسی تحلیلی نظریه‌های مطرح در مفهوم‌شناسی جریان و جریان‌شناسی. فصلنامۀ مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، ۲۴(۴)، ۱۰۳۱-۱۰۷۲.
ابن شهرآشوب، محمد بن علی. (۱۳۶۹). متشابه القرآن و مختلفه. بیدار.
ابن‌عاشور، محمد بن طاهر. (۱۴۲۰ ق). التحریر و التنویر. موسسه التاریخ العربی.
ابن عبد السلام، عبدالعزیز بن عبدالسلام. (۱۴۲۹ ق). تفسیر العز بن عبد السلام (احمد فتحی عبدالرحمن، محقق). دارالکتب العلمیة.
ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر. (۱۴۱۹ ق). تفسیر القرآن العظیم (ابن‌کثیر). دارالکتب العلمیة.
اسعدی، علی. (۱۳۹۷). جریان شناسی تفسیر تربیتی. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
انصاری شیرازی، یحیی. (۱۳۸۷). دروس شرح منظومه حکیم متاله حاج ملا هادی سبزواری. بوستان کتاب قم.
آل‌غازی، عبدالقادر. (۱۳۸۲ ق). بیان المعانی. مطبعة الترقی.
التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام. (۱۴۰۹ ق). مدرسة الإمام المهدی (ع).
برنجکار، رضا؛ محمدتقی، سبحانی. (۱۳۹۷). معارف و عقاید ۳. مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، دفتر تدوین متون درسی حوزه‌های علمیه.
بصیریان، حمید. (۱۳۹۲). نگارش پیشرفته، از پاراگراف تا مقاله. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).
تستری، سهل بن عبدالله. (۱۴۲۳ ق). تفسیر التستری. دار الکتب العلمیة.
جدیدی، احمد. (۱۳۹۰). رزق و روزی در قرآن و روایات. پژوهشنامه معارف قرآنی، ۲(۵)، ۲۵-۵۸.
جمشیدی‌ها، غلامرضا؛ کافی، مجید. (۱۳۹۲). مؤلفه‌های نظریۀ اجتماعی بر اساس مبانی شناخت جامعه در قرآن. آموزه‌های قرآنی، ۱۰(۱۷)، ۹۵-۱۱۸.
حوی، سعید. (۱۴۲۴ ق). الاساس فی التفسیر. دارالسلام.
خدایاری، علینقی؛ و پوراکبر، الیاس. (۱۳۹۰). تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم هجری. مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
خرم‌دل، مصطفی. (۱۳۸۴). تفسیر نور (خرم دل). احسان.
خطیب، عبدالکریم. (۱۴۲۴ ق). التفسیر القرآنی للقرآن. دار الفکر العربی.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (۱۳۷۴). ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن (غلامرضا خسروی حسینی، مترجم). مرتضوی. (اثر اصلی در سال ۱۴۱۲ ق منتشر شده است)
سید قطب. (۱۴۱۲ ق). فی ظلال القرآن. دارالشروق.
سید مرتضی، علی بن حسین. (۱۴۲۸ ق). رسالة المحکم و المتشابة (عبدالحسین غریفی، محقق). آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی.
صادقی تهرانی، محمد. (۱۴۰۶ ق). الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه. فرهنگ اسلامی.
صفا، داوود. (۱۳۸۳). جامعه‌شناسی قشرها و نابرابری اجتماعی از دیدگاه اسلام. مرکز پژوهش‌های اسلامی.
طباطبایی، محمدحسین. (۱۳۷۴). ترجمه تفسیر المیزان (محمدباقر موسوی همدانی، مترجم). جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. (اثر اصلی در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است)
طبری، محمد بن جریر.(بی‌تا). جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری). دار المعرفه.
طیب، عبدالحسین. (۱۳۶۹). اطیب البیان فی تفسیر القرآن. اسلام.
فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۴۲۰ ق). التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب). دار احیاء التراث العربی.
فضل‌الله، محمد حسین. (۱۴۱۹ ق). من وحی القرآن. دارالملاک.
قرائتی، محسن. (۱۳۸۸). تفسیر نور. مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
قرشی بنابی، علی‌اکبر. (۱۳۷۵). تفسیر احسن الحدیث. بنیاد بعثت.
قرطبی، محمد بن احمد. (۱۳۶۴). الجامع لأحکام القرآن. ناصرخسرو.
لیالی، محمدعلی؛ و مجتبی‌زاده، علی. (۱۳۹۳). جریان‌شناسی سیاسی. دفتر نشر معارف.
ماوردی، علی بن محمد. (بی‌تا). النکت و العیون تفسیر الماوردی. دار الکتب العلمیة.
مدرسی، محمدتقی. (۱۴۱۹ ق). من هدی القرآن. دار محبی الحسین.
مسیلینی، سید زهیر. (۱۳۹۴). آشنایی مقدماتی با فلسفه اسلامی. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).
مصباح یزدی، محمدتقی. (۱۳۶۸). معارف قرآن. مؤسسۀ در راه حق.
معاونت تدوین متون آموزشی مرکز تحقیقات اسلامی. (۱۳۷۶). دانش اجتماعی (۲). نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
مقاتل بن سلیمان. (۱۴۲۴ ق). تفسیر مقاتل بن سلیمان (أحمد فرید، محقق). دار الکتب العلمیة.
مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از فضلا. (۱۳۸۴). پیام قرآن. دار الکتب الإسلامیة.
مکارم شیرازی، ناصر. (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. دارالکتب الإسلامیة.
مهائمی، علی بن احمد. (۱۴۰۳ ق). تفسیر القرآن المسمی تبصیر الرحمن و تیسیر المنان. عالم الکتب.
هاشمی رفسنجانی، اکبر. (۱۳۸۷). برگزیده فرهنگ قرآن. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
یثربی، یحیی. (۱۳۸۸). تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفۀ اسلامی. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
CAPTCHA Image