نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
دکترای تفسیر تطبیقی؛ و مدرس گروه معارف دانشکده الهیات پردیس حضرت معصومه (س)، دانشگاه فرهنگیان قم، قم، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجه
از رهگذر این جستار میتوان گفت: دلایلی که برخی از مفسران در رد دیدگاه "تفویض تشریع پیامبر اکرم (ص) " اقامه نمودهاند، اغلب ناظر برفرض استقلال و عرضی دانستن تشریعات پیامبر (ص) است که در این صورت، مخالفت مفسران با دیدگاه یادشده، کاملاً درست است؛ زیرا اعتقاد به استقلال پیامبر (ص) در امر تشریع، شرک است؛ اما اگر این تفویض تشریع بهصورت طولی و در راستای تشریعات خداوند سبحان و با اذن و امضای او در نظر گرفته شود که بعد از اکمال علم و ادب پیامبر (ص) به ایشان انجام شده، برداشت شرک گونه، منتفی است و دلایلی مانند مبیّن بودن رسول خدا (ص) اختصاص حکم به خداوند متعال، عدم استقلال پیامبر(ص) و مستند به وحی بودن اقوال و افعال ایشان و شرک بودن اعتقاد به تفویض، در رد دیدگاه موردبحث تمام نیستند؛ زیرا طبق قاعده منطقی "اثبات شیء، نفی ماعدا نمیکند "، مبیّن بودن پیامبر (ص) برخورداری ایشان را از حق تشریع نفی نمیکند. حکم تشریعی و تکوینی نیز بهصورت اولاً و بالذات، مختص خداوند سبحان است و منافاتی با تفویض حکم همراه با اذن خداوند و بهصورت تبعی به پیامبر (ص) ندارد. افزون بر آن، با استناد به دلایلی نظیر آیات فیء، قضای خدا و رسول(ص) اولیالامر و آیاتی که تحریم را به خدا و پیامبر (ص) نسبت میدهند و نیز روایات معتبر تفویض و روایات صحیحالسندی که مصدر تشریع را کتاب و سنت میدانند و مصادیق تشریعات پیامبر در مصادر تاریخی روایی، میتوان اختیار تشریع را در موارد محدودی برای ایشان ثابت دانست.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Delegating legislation to the Holy Prophet (peace be upon him and his household) refers to God giving the power to set religious laws to the Prophet. Some exegetes among the Shiites and Sunnis oppose this view under some verses such as verses that explain remembrance (dhikr), attribute laws only to God, and verse four of the al-Najm Chapter. The present research studies the views of this group of exegetes using a descriptive and content analysis method and has replied to the question of where the role of the Prophet is in the legislation of religious law. Findings show that the arguments of the abovementioned exegetes in this opposition are incomplete because according to the logical rule that states “to affirm a truth does not mean to deny other (as yet) unaffirmed truths,” that the Prophet is one who explains and clarifies matters (mubayyin) does not refute his possession of the right to legislate religious laws. Both religious and existential legislation is essentially specific to God, the Exalted, but this does not contradict the delegation of legislation with the permission of God and secondarily to the Prophet (peace be upon him and his household). Moreover, legislative authority has been stipulated and can be proven for him in limited instances through arguments such as the verses of fayʾ (spoils of war), the judgment of God and the Prophet, the obligation of obedience to God and the Prophet, and attributing prohibitions to God and the Prophet as well as authentic narrations regarding delegation of legislation to the Prophet, reliable narrations (in terms of narrators) that consider the source of legislation as the Quran and conduct of the Infallibles, and instances of the Prophet’s legislation in historical narrative sources, and the absoluteness of the verse, “it is just a revelation that is revealed [to him],” [53: 4] (Qarai translation) – if one accepts it absoluteness and generality.
کلیدواژهها [English]
قرآن کریم.
نهجالبلاغه.
8. ابنغضائری، احمد (1422 ق)، الرجال، قم: موسسة دار الحدیث الثقافیة.
ارسال نظر در مورد این مقاله