نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
استادیار، دانشکدۀ علوم قرآنی ملایر، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران. h.noruzi@quran.ac.ir
چکیده
تازه های تحقیق
مصادیق قوم موعود در آیۀ استخلاف با رویکردی انتقادی به دیدگاه فخر رازی
حسنعلی نوروزی آزارکی
استادیار، دانشکدۀ علوم قرآنی ملایر، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران. h.noruzi@quran.ac.ir https://orcid.org/0000-0002-5370-3936
چکیده
دین اسلام، بهعنوان آخرین و کاملترین دین آسمانی، آیندۀ بشر را در قالب اندیشۀ مهدویت بسیار روشن ترسیم کرده است. بر اساس آموزههای قرآن، حاکمیت نهایی و جهانی از آنِ صالحان و مستضعفان است و شخصی از نسل پیامبر اکرم (ص)، در رأس قوم موعود، با امدادهای الهی و مدیریتی کارآمد، امنیت، عبودیت و عدالت فراگیر جهانی را مستقر خواهد کرد. هرچند باورمندی به استخلاف قوم موعود مورد قبول همۀ فرق و مذاهب اسلامی بوده است، اما دربارۀ مصادیق، مکان و زمان، و چگونگی تحقق وعدههای موجود در آیۀ استخلاف اختلافنظر وجود دارد. مسئلۀ اصلی این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه فریقین دربارۀ قوم موعود، با تأکید بر آرای فخر رازی، است. فخر رازی، همچون بسیاری از دانشمندان اهلسنت، معتقد است که محتوای آیه در زمان صحابه محقق شد و آیه بر خلافت و امامت امامان چهارگانه ــ ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) ــ دلالت دارد و مصداق قوم موعود صحابۀ پیامبر (ص) هستند که البته، با توجه به اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی زمان حضرت علی (ع)، دلالت آیه را نسبت به آن حضرت (ع) نفی میکند. بر اساس دلالت معانی واژگان کلیدی، سبب نزول و محتوای آیات و روایات و تاریخ قطعی فریقین، معلوم میشود که آیۀ استخلاف ناظر به دوران ظهور و حاکمیت حضرت مهدی (عج) است.
کلیدواژگان: آیۀ استخلاف، آیۀ ۵۵ سورۀ نور، فخر رازی، قوم موعود
قرآن در آیات متعددی ازجمله آیۀ استخلاف فرا رسیدن عصری را وعده میدهد که مستضعفان و مؤمنان صالح، با پیروزی بر کافران و مشرکان، وارث زمین خواهند شد و با امدادهای الهی حکومت عدالتمحور را در گسترۀ عظیم جهانی بر پا خواهند کرد و اسلام بر همۀ ادیان غالب خواهد شد و امنیت فراگیر و عبودیت خالص و گشایش در زندگی مردم ایجاد خواهد شد. یکی از آیاتی که وعدههای مهمی به بندگان صالح میدهد، آیۀ استخلاف است. در منابع روایی و تاریخی فراوانی از فریقین آمده است که وقتی مسلمانان به مدینه مهاجرت کردند، قبایل مختلف بر ضد آنان شوریدند؛ مسلمانان با تهدیدهای فراوانی روبرو شدند و زندگی ناامنی داشتند و همواره در حالت آمادهباش نظامی بودند و شب و روز اسلحه با خود داشتند. در این فضای ناامن فکری و اجتماعی و امنیتی، آیۀ استخلاف (نور: 55) نازل شد و بشارت داد پیروزی فرا خواهد رسید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لایُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ
ترجمه: خدا به کسانی از شماکه ایمان آورده و (کارهای) شایسته انجام دادهاند وعده داده که حتماً آنها را در زمین جانشین خواهد کرد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین کرد و دینشان را که برایشان پسندیده است، مستقر خواهد کرد و امنیت و آسایش را جایگزین ترس و خوفشان نماید، درحالیکه مرا میپرستند و هیچچیز را شریک من نخواهند ساخت؛ و کسانی که بعد از آن کفر ورزند فاسقاند.
فخر رازی همچون برخی از مفسران اهلسنت معتقد است مصداق قوم موعود خلفای راشدین هستند، زیرا آنان سرزمینهای بزرگی را فتح کردند، دین الهی را نشر دادند و امنیت را بر جامعۀ اسلامی حاکم گرداندند. بسیاری از مفسران فریقین مصداق قوم موعود را مؤمنان صالح میدانند، مانند طبرسی و طباطبایی، و برخی مفسران مصداق آن را پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) و بعضی مصداق آن را پیامبر (ص) و صحابه میدانند.
فخر رازی و اکثر مفسران اهلسنت بر آناند که قدر متیقن خطاب آیه صحابه هستند. فخر رازی، در تعیین مصداق قوم موعود و تحقق وعدههای در آیه، دلالت آن را بر امامت امامان چهارگانه تطبیق نموده مینویسد: آیه به امامت خلفای چهارگانه دلالت دارد و در عین حال امامت علی (ع) را، به دلیل اوضاع نابسامان اجتماعی و سیاسی آن دوره، دربرنمیگیرد.
دیدگاه فخر رازی و بسیاری از اهلسنت در تطبیق محتوای آیه به دورۀ خلافت خلفا به دلایل متعددی مردود است.
آیۀ استخلاف در حقیقت جواب سؤال مقدّر است، گویا با توجه به آیات قبل گفته شده: برای اطاعتکننده از خدا و رسول چه پاداشی است؟ یا برای کسانی که ایمان حقیقی دارند چه چیزی دیده شده است؟ که در جواب فرمود: خداوند به آنان وعدۀ استخلاف در زمین داده و در وعدۀ خدا خلاف نیست. با اینکه فخر رازی عملکرد برخی خلفای راشیدین را در اطاعتپذیری ذکرشده در قرآن نقد کرده، مصداق آیۀ استخلاف را به دوران خلفا تطبیق میدهد!
در «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» تشبیه استخلاف مؤمنان و صالحان امت پیامبر (ص) به استخلاف از گذشتگان بیانگر آن است که موضوع جانشینی یک روند مستمر، بهعنوان سنت الهی، است. فخر رازی و برخی گفتهاند: مراد از پیشینیان، انبیای گذشته، همانند حضرت داوود و سلیماناند.
اما طبق گزارش آیه، اولاً، خلافت الهی یک سنت الهی است که در میان اقوام پیشین نیز جریان داشته است. ثانیاً، استخلاف در آیه در مقام بشارت به امت است و استخلاف خاص است. ثالثاً، دلالت سیاق درونی و بیرونی آیه نافی آن دیدگاه فخر رازی است. رابعاً، عدم تعیین مصداق خاص از امتهای پیشین خود گویای اطلاق و توسعۀ خلافت الهی است.
در «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» به رفع ترس و خوف و تبدیل آن به امنیت بهطور مطلق اشاره شده است که محدثان و مفسران در چگونگی تبدیل خوف به امنیت تحلیلهایی دارند که یکسان نیست. دیدگاه فخر رازی دربارۀ آیۀ استخلاف ناتمام است، زیرا طبق گزارشهای مسلم تاریخی منابع اهلسنت نیز انحرافات فراوانی چون ارتداد، استبداد، بیعدالتی، ناامنی و ظلم و... در همۀ ادوار خلافت خلفا بوده است. آیۀ استخلاف از جامعۀ توحیدی سخن میگوید که در آن، دینمداری و عدالتطلبی و رفع ظلم و تبعیض، و امنیت فراگیر و یکتاپرستی خالص به دور از شرک غالب باشد و بیشک در رأس حاکمیت آن طبق آیات و روایات، حجت خدا و امام معصوم، حضرت مهدی (عج)، قرار دارد.
به نظر میرسد دیدگاه فخر رازی متکی به شأن نزول است، درحالیکه اولاً، شأن نزول بیانگر ناامنی و وحشت مؤمنان آن روزگار بوده که در پی آن آیه نازل شد. ثانیاً، شأن نزول مخصص مورد نیست و با فرض قبول نسبی مفاد آیه نسبت به دوران صحابه، دلیلی ندارد که مفاد آیه را منحصر به آن دوران شود. ثالثاً، حادثۀ تاریخی بیانگر سبب نزول آیۀ استخلاف با محتوایش صبر و پایداری و روحیۀ امیدبخشی به آینده را در وجود مؤمنان افزایش داد، اما مصداق کامل بشارت به چنین جامعهایی فقط در روزگار حضرت مهدی (عج) محقق خواهد شد.
آلوسی، محمود. (۱۴۱۷ ق). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المعانی (محمد حسین العرب، محقق). دار الفکر.
ابنکثیر، اسماعیل بن عمر. (۱۴۰۲ ق). تفسیر القرآن العظیم. بینا.
ابنمنظور، محمد بن مکرم. (۱۴۰۵ ق). لسان العرب. دار احیاء التراث العربی.
بغوی، حسین بن مسعود. (۱۴۰۷ ق). معالم التنزیل (خالد عبدالرحمن العک، محقق). بینا.
بیضاوی، عبدالله بن عمر. (بیتا). انوار التنزیل و اسرار التأویل. دار الکتب العلمیه.
طباطبایی، سید محمدحسین. (بیتا). المیزان فی تفسیر القرآن. انتشارات جامعه مدرسین.
فخر رازی، ابو عبدالله. (۱۴۱۱ ق). مفاتیح الغیب. مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی.
نجارزادگان، فتحالله. (۱۳۹۳). تفسیر موضوعی قرآن. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با همکاری مرکز نشر هاجر.
واحدی نیشابوری، علی. (۱۴۱۱ ق). اسباب نزول القرآن الکریم. دار الکتب العلمیة.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The religion of Islam, as the last and most complete heavenly religion, has described the future of human beings very clearly in the form of the Mahdism thought. Based on the teachings of the Quran, the final and global governance belongs to the righteous and oppressed and a person from the progeny of the Holy Prophet (peace be upon him and his household) will establish security, servitude to God, and extensive universal justice at the head of the promised people and with divine help and efficient management. Even though belief in the vicegerency of the promised people is accepted in all Islamic denominations and sects; however, there are differences in opinion regarding the instances, place and time, and how the promises in the verse will be realized. The main issue of this study is comparatively studying the Shiite and Sunni views regarding the promised people with emphasis on the views of Fakhr Razi. Fakhr Razi, like many Sunni scholars, believes that the content of the verse was realized in the time of the companions of the Prophet and the verse denotes the caliphate and imamate of the four imams – Abu Bakr, Umar, Uthman, and Ali (peace be upon him) – and the promised people refers to the companions of the Prophet; however, considering the chaotic political and social situation of the time of Imam Ali, he denies that the verse denotes the Imam. Based on the semantic denotation of keywords, the cause of revelation, the contents of verses and narrations, and the definitive history of the Shiites and Sunnis, it is clear that the vicegerency verse refers to the time of the reappearance and governance of Imam Mahdi (may Allah hasten his reappearance)..
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله