نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، دانشکدۀ علوم قرآنی شیراز، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران .zeinabroostaee@yahoo.com
2 کارشناسیارشد تفسیر قرآن مجید، دانشکدۀ علوم قرآنی شیراز، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران. haghighi75z@gmail.com
چکیده
تازه های تحقیق
روش تفسیری مجد البیان و مقایسۀ آن با روش تفسیر الصافی
زینب روستایی۱، زهرا محمود حقیقی۲
۱ استادیار، دانشکدۀ علوم قرآنی شیراز، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران (نویسندۀ مسئول). zeinabroostaee@yahoo.com https://orcid.org/0000-0001-6971-4915
۲ کارشناسیارشد تفسیر قرآن مجید، دانشکدۀ علوم قرآنی شیراز، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران. haghighi75z@gmail.com https://orcid.org/0009-0009-5690-1012
چکیده
مجد البیان فی تفسیر القرآن، اثر محمدحسین اصفهانی، یکی از تفاسیر معاصری است که از نظر ساختار آغازین کتاب، منابع تفسیری، شخصیت علمی و گرایشهای مفسر به تفسیر الصافی فیض کاشانی شباهت دارد. از طرفی اصفهانی در مواردی، از آرای فیض اثر پذیرفته است. با این حال، تا کنون پژوهشی دربارۀ روش اصفهانی در مجد البیان و مقایسۀ آن با روش فیض کاشانی در تفسیر صافی انجام نشده است. اینکه اصفهانی در تفسیر خود از چه روشهایی بهره برده است و عملکرد او چه شباهتها و تفاوتهایی با فیض کاشانی دارد پرسشهایی است که این پژوهش به دنبال پاسخ آنها است. این پژوهش نشان میدهد که سه روش روایی، عقلیـاجتهادی و ادبی از روشهای بارز اصفهانی در مجد البیان است. تحلیلهای فراوان اصفهانی، همراه با کاربرد روایات، این تفسیر را از تفاسیر روایی محض خارج میکند. صحیح دانستن تعقل، استفاده از روش برهانی در تحلیل مسائل، توجه به انواع قراین، توسعۀ مفهومی و الغای خصوصیت از آیات از نمودهای کاربرد روش عقلیـاجتهادی تفسیر اصفهانی است. روش اصفهانی در مباحث ادبی ثابت نیست و به فراخور مقصود، روشهای مختلفی دارد. در تحلیل مفردات قائل به نظریۀ روح معناست، هرچند دیدگاهش در برخی جزئیاتِ این نظریه با دیگر صاحبنظران تفاوتهایی دارد. به مباحث صرفی، نحوی و بلاغی آیات نیز کمتر پرداخته است.
کلیدواژگان: تفسیر الصافی، روشهای تفسیری، فیض کاشانی، مجد البیان فی تفسیر القرآن، نجفی اصفهانی
یکی از تفاسیری که در دوران معاصر به نگارش درآمده مجد البیان فی تفسیر القرآن، تألیف آیتالله محمدحسین اصفهانی، معروف به نجفی اصفهانی، است که علیرغم جایگاه بلند این تفسیر در میان اهل علم، به سبب عمر کوتاه مفسر و ناقص ماندن کتاب وی مهجور مانده است. بدینگونه، معرفی، بررسی و ارائۀ روش و گرایش مفسر در این اثر و نیز بررسی و تحلیل آرای وی در علوم مختلف قرآن و مطالب گوناگون تفسیری ضروری مینماید. به دلیل همین ضرورت، روشهای این مفسر در تحلیل آیات قرآن بررسی میشود. پیش از این، پژوهشی دربارۀ این تفسیر، صورت نگرفته و تنها ترجمۀ خلاصهای از آن به قلم مهدی حائری یزدی انجام شده است.
به دلیل شباهتهای فراوان مجد البیان با تفسیر الصافی و نیز شباهت شخصیت علمی و گرایشهای دو مفسر و استفادۀ اصفهانی از نظرات فیض کاشانی، مقایسهای نیز میان این دو تفسیر صورت خواهد گرفت. بنابراین، تحقیق حاضر در پی یافتن اصلیترین روشهای تفسیری مجد البیان فی تفسیر القرآن با ارائۀ شواهد و مستندات و نیز شباهت و تفاوت هر یک از روشهای تفسیری اصفهانی با روش فیض کاشانی است.
اصفهانی پس از خطبۀ آغازین کتاب و بیان غرض و روش خود در نگارش، به بیان مقدماتی دوازدهگانه میپردازد که بهطور خلاصه شامل نظرات وی در زمینهٔ علوم قرآنی و برخی از مبانی خود در تفسیر است. در بخش دوم نیز به تفسیر فاتحة الکتاب و بیست آیه از سورۀ بقره میپردازد. فیض کاشانی نیز در ابتدای کتاب خود، مقدمات دوازدهگانهای را بیان کرده است که عناوین مقدمات در هر دو تفسیر مشابهاند، اما مقدمات فیض کاشانی بسیار مختصرتر از مقدماتی است که اصفهانی بیان کرده است. هر دو مفسر، در انتخاب منابع مورد استفاده در تفسیر خود نیز بسیار مشابه عمل کردهاند.
در مجد البیان فی تفسیر القرآن سه روش روایی، عقلیـاجتهادی و ادبی بهطور بارز دیده میشود. کاربرد روش روایی در تمام تفسیر با تحلیلهای مفسر همراه بوده است؛ لذا یک تفسیر روایی محض به حساب نمیآید. کاربرد روایات، در این اثر، بهمنظور تفسیر مفردات آیه، آوردن شواهدی بر نظرات تفسیری خود، تفسیر و تحلیل آیه و بیان فضائل سورههاست. همچنین، روش وی در به کار بستن روایات بدینگونه است که بخش خاصی از تفسیر را به روایات اختصاص نداده و ذکر روایات با ارجاع به منبع، و در برخی موارد با استناد به حافظه بوده است. بررسیهای سندی و متنی روایات را بسیار کم انجام داده است و از روش عرضۀ اخبار بر آیات تبعیت میکند. همچنین، در موارد بسیاری به رفع تعارض روایت پرداخته است. تفسیر صافی نیز، در مقایسه با این تفسیر، در زمینۀ نقش روایات در تبیین آیات، استفاده از منابع شیعی، و رفع تعارض روایات، مشابه عمل کرده است؛ اما فیض بیشتر به یک تفسیر روایی محض نزدیک شده و نیز در مواردی به نقل به مضمون روایات اکتفا کرده است.
روش عقلیـاجتهادی در مجد البیان در صحیح دانستن تعقل، تلاش فکری مفسر، استفاده از روش برهانی در تحلیل مسائل، توجه به انواع قرائن، توسعۀ مفهومی و الغای خصوصیت از آیات، تطبیق مصداقی، تحلیل و مفهومشکافی، تحلیل و نقد نظر اندیشمندان، تحلیل دقیق روایات، کشف ارتباط آیات و دستیابی به ساختار کلان نمود مییابد. تفسیر الصافی نیز اگرچه از جنبۀ اجتهادی کمتری برخوردار است، اما به دلیل ویژگیهایی چون نقل اقوال مفسران و اظهارنظر مفسر، داشتن ملاک در انتخاب روایات و رفع تعارض آنها، تعمیم الفاظ آیات و عدم توقف بر مصادیق آیات، دارای جنبههای اجتهادی است.
مفسر در بخش ادبی روش ثابتی را در پیش نگرفته و به فراخور مقصودی که دارد روشهای گوناگونی را به کار بسته است. روش وی در تحلیل مفردات غالباً بر اساس نظریۀ «روح معنا» است، اگرچه در برخی جزئیاتِ این نظریه، با سایر نظریهپردازان متفاوت است. همچنین، به دست آمد که پرداختن به مباحث صرفی و نحوی آیات و نیز تحلیل بلاغی آنها نسبت به سایر بخشها، حجم کمتری دارد. فیض کاشانی نیز در مباحث ادبی، اعم از صرف و نحو و بلاغت، مشابه اصفهانی عمل کرده است.
بر اساس یافتههای این پژوهش، مجد البیان فی تفسیر القرآن بهصورت واضح از روش روایی بهره برده است. البته، بهسبب وجود مبانی عقلانی در برخورد با روایات و نیز تحلیل همهجانبۀ آنها، و عدم اکتفا به ذکر روایات در تفسیر آیات، دارای روش عقلی نیز هست. مفسر از مباحث ادبی نیز غافل نبوده، اما نسبت به دو روش پیشین بروز کمتری دارد. فیض کاشانی نیز در روش تفسیری همینگونه عمل کرده است، با این تفاوت که نحوۀ کاربرد روایات و روش برخورد فیض با آنها، گویای آن است که روش اصلی تفسیر وی، با اندکی اغماض، روایی محض است.
اصفهانی، محمدحسین. (۱۳۹۱). مجد البیان در تفسیر قرآن. (مهدی حائری قزوینی، مترجم). دار التفسیر.
اصفهانی، محمدحسین. (۱۳۹۱). مجد البیان فی تفسیر القرآن. (مؤسسه فرهنگی شمس الضحی، مصحح و محقق). شمس الضحی.
بابایی، علیاکبر. (۱۳۸۱). روشها و گرایشهای تفسیری. سمت ــ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
شاکر، محمدکاظم. (۱۳۸۲). مبانی و روشهای تفسیری. مرکز جهانی علوم اسلامی.
طباطبایی، سید محمدحسین. (بیتا). المیزان فی تفسیر القرآن. منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة.
فرزانه، حسین؛ و حیدری، داوود. (۱۳۹۷). نظریه روح معنا؛ تقریرها و نقدها. آموزههای فلسفه اسلامی، ۱۳(۲۳)، ۱۳۸‑۱۱۳.
فیض کاشانی، ملا محسن. (۱۴۱۵ ق). تفسیر الصافی. (حسین اعلمی، محقق). انتشارات الصدر.
قائمینیا، علیرضا. (۱۳۸۹). بیولوژی نص: نشانهشناسی و تفسیر قرآن. سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
معرفت، محمدهادی. (۱۳۸۷). التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب. الجامعة الرضویة للعلوم الإسلامیة.
ملاصدرا، محمد بن ابراهیم. (۱۳۶۳). مفاتیح الغیب. (محمد خواجوی، محقق). مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Majd al-Bayān fī Tafsīr al-Qurʾan, written by Muhammad Husayn Isfahani, is one of the contemporary exegeses that is similar to Fayz Kashani’s Tafsīr al- Ṣāfī in terms of the early structure of the book, exegetic sources, scientific personality, and inclinations of the exegete. On the other hand, in some instances, Isfahani has been influenced by the views of Fayz. Nevertheless, no study has been performed yet regarding the method of Isfahani in Majd al-Bayān and comparing it to the method of Fayz Kashani in Tafsir Ṣāfī. What methods did Isfahani use and what are the similarities and differences between his work and that of Fayz Kashani? These are questions that this study seeks to answer. This study shows that the narrative, rational-jurisprudential, and literary methods are the three prominent methods used by Isfahani in Majd al-Bayān. Isfahani’s plentiful analyses along with the use of narrations remove this exegesis from among the narrative exegeses. Among the manifestations of the rational-jurisprudential method in Isfahani’s exegesis are the following: considering rationalization to be correct, using the argument method in analyzing issues, considering the types of contexts, conceptual development, and eliminating the particularity of verses. Isfahani’s method is not fixed in literary discussions and he has different methods according to the intent. He believes in the Theory of the Spirit of Meaning in analyzing terms even though his view has some differences in some of the details of this theory with other experts. He has also paid less attention to the topics of the morphology, syntax, and rhetoric of the verses.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله