واکاوی تطبیقی پیامدهای عدالت جنسیتی در نظریه‌پردازی مفسران فمینیسم اسلامی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی

نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه معارف اسلامی، دانشکدۀ الهیات، حقوق و معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

2 دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی، گروه معارف اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران

چکیده

مفسران فمینیست، با توجه به اصل برابری جنسیتی، به تفسیر آیات مربوط به زنان پرداخته‌اند تا برابری‌طلبی قرآن را از طریق تفاسیر جایگزین نشان دهند. عدالت جنسیتی، از منظر نظریه‌پردازان فمینیسم اسلامی به‌معنای برابری زن و مرد در تقسیم وظایف، مسئولیت‌ها، حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. اما از دیدگاه علامه طباطبایی تفاوت ذاتی بین موجوداتْ لازمۀ نظام علت و معلول است که زن و مرد هم از این قانون مستثنا نیستند؛ لذا براساس اصل تفاوت ذاتی بین زن و مرد، احکامی متمایز جهت حفظ مصالح اجتماعی وضع شده است. بنابراین، عدالت جنسیتی به‌معنای تساوی زن و مرد نیست. این مطالعه در صدد بیانِ پیامدهای دیدگاه نظریه‌پردازان فمینیسم اسلامی در ارائۀ معنای عدالت جنسیتی است که با اشاره به نظریات فمینیست‌های مسلمان در آیات مربوط به زنان، به این پیامدها پرداخته شده است. انگارۀ مردسالار بودن تفاسیر، شرک در تبعیض جنسیتی، تفسیری فراتر از متن، محدود نمودن آیات به عصر نزول از جمله پیامدهای تفاسیر فمینیستی است که با تأکید بر آرای علامه طباطبایی در این نوشتار نقد و بررسی می‌شود.

تازه های تحقیق

مقدمه

فمینیسم اسلامی، به‌عنوان یک جریان فکری که از تطبیق اصول اسلامی با اهداف برابری جنسیتی حمایت می‌کند، به تجزیه و تحلیل موضوعات جنسیتی از دیدگاه اسلامی می‌پردازد. نظریه‌پردازان فمینیسم اسلامی برای زن و مرد حقوق و تعهداتی برابر قائل‌اند که بر این اساس، عدالت جنسیتی را به‌مثابۀ اصل برابری می‌دانند. این دیدگاه موجب پیامدهایی در تفسیر آیات مربوط به زنان شده است. در این مقاله به واکاوی تطبیقی پیامدهای دیدگاه فمینیست، با تأکید بر آرای علامه طباطبایی، پرداخته می‌شود.

تحلیل نظرات فمینیسم اسلامی در آیات مربوط به زنان

۱. محدود نمودن آیات به عصر نزول

رویکرد مفسرانِ فمینیستی در تفسیر آیات مربوط به حوزۀ زنان برمبنای عدالت جنسیتی موجب شده است که عصر نزول را مؤثر در فهم آیات قرار دهند، نه به شیوه‌ای که بسیاری از مفسران تحت عنوان اسباب‌نزول بیان کرده‌اند، بلکه معنای آیه را مختص به دوران صدر اسلام تفسیر نموده‌اند.

نقد و بررسی

توجیه آیات براساس بافتمندسازی تاریخی، باعث پیامدها و آسیب‌های فراوانی می‌شود که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: محدود کردن قرآن به عصر نزول، عدم انسجام متن قرآن، نادیده گرفتن پدیده وحی، منحصر کردن آموزه‌های وحیانی به برهه‌ای از تاریخ، منقضی شدن احکام به مرور زمان و نفی جاودانگی احکام که مخالف ادلۀ قطعی است.

۲. ارائه تفسیری فرامتنی

از دیگر پیامدهای تفاسیر فمینیستی با رویکرد عدالت جنسیتی ارائۀ تفسیری فراتر از متن است که در این شیوه، برخلاف هرمنوتیک کلاسیک، که تلاش برای فهم متن است، مفسر ورایِ متن به ارائۀ دیدگاه می‌پردازد. به یک معنا، هر چیزی ورای لفظ قرآن می‌تواند فرامتن، رد متن، پسامتن، یا حتی راهی برای نه گفتن پنداشته شود.

نقد و بررسی

مفسران فمینیستی از تفسیر کلاسیک و متن‌محور خارج شده‌اند، زیرا این پژوهشگران تفاسیر رایج را پرده برداشتن از فرضیات مفسران دربارۀ جنسیت، که نتیجۀ محیط فرهنگی و تاریخی عصر نزول است، می‌دانند.

 

۳. شرک در تبعیض جنسیتی

از مهم‌ترین پیامدهای رویکرد تفاسیر فمینیستی انگارۀ شرک در هرگونه نظریه‌ای که از منظر این مفسران موجب تبعیض جنسیتی می‌شود است، به این معنا که ایجاد سلسله‌مراتبی بین انسان‌ها و تلاش برای ارزیابی برتری یک شخص یا گروه به‌معنای ایفای نقشی است که فقط به خداوند تعلق دارد. این عمل به‌منزلۀ قرار دادن خود در موضع خداوند و شریک شدن در سلطۀ خدا تلقی می‌شود؛ بنابراین شرک است.

نقد و بررسی

تقسیم سلسله‌مراتبی جنسیت‌ها موجب اقتدار مشابه خدا و در نتیجه شرک نمی‌شود؛ زیرا خود این پژوهشگران فمینیستی در قوانین ادارۀ جامعه، وجود سلسله‌مراتب را پذیرفته‌اند و آن را موجب شرک نمی‌دانند.

۴. انگارۀ مردسالار بودن تفاسیر

از دیگر پیامدهای تفسیر فمینیستی بر مبنای عدالت جنسی انگارۀ مردمحوری تفاسیر قرآن است. محققانی از این دست معتقدند تفاسیر دورۀ کلاسیک و اغلبِ تفاسیر دورۀ پساکلاسیک بر پایۀ تجربه‌های مردان و مسئله‌های مردمحور شکل گرفته‌اند.

نقد و بررسی

اولاً، مفسران فمینیستی وظیفۀ اصلی خودشان را بیانِ برابری‌طلبی قرآن از طریق تفاسیر جایگزین می‌دانند؛ بنابراین، مفسران فمینیستی هرگونه خوانشی از قرآن که با مبنای برابری جنسیتی هم‌خوانی نداشته باشد را قبول ندارد؛ از این رو، تفاسیر کلاسیک قرآن را که هدفشان کشف مراد متکلم بوده است را مردسالارانه انگاشته‌اند.

ثانیاً، از نگاه مفسران اسلامی زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی مساوی هستند و اما اینکه در برخی از احکام بین زن و مرد تفاوت‌هایی وجود دارد به دلیل طبیعت ذاتی آنهاست. از نظر طباطبایی، زن و مـرد در طبیعـت انسانیت و شخصیت حقوقی و معنوی یکسان هستند، ولی هـر یـک از ایـن دو صـنف، بـه‌واسطۀ خلقت فیزیکی و خصائص ویژۀ خـود، تفاوت‌هایی بـا صـنف مقابـل خواهـد داشت.

ثالثاً، در واقع دیدگاه مفسران اسلامی و فمینیستی متفاوت است. از بررسی نظریات علامه طباطبایی و سایر مفسران، به دست می‌آید که چون استعدادهای طبیعی که آفرینش بـه ایـن دو جـنس انسـانی داده متفاوت است، در برخی از احکام حقوقی و اجتماعی و نظام‌وارۀ مالی زنان، مثل ارث، نفقه و مهریه، زن و مرد تفاوت دارد. و از طرفی مفسران فمینیستی، که به‌دنبال تساوی و اصل برابری زن و مرد هستند، آن دو را دارای حقوقی کاملاً مشابه می‌دانند.

نتیجه‌گیری

 مفسران فمینیستی برای اثبات دیدگاه خودشان به تفسیر آیات مربوط به زنان براساس اصل برابری پرداخته‌اند که موجب پیامدهایی شده است. انگارۀ مردسالار بودن تفاسیر، شرک در تبعیض جنسیتی، تفسیری فراتر از متن، محدود نمودن آیات به عصر نزول از جمله پیامدهای تفاسیر فمینیستی است. در مقابل، اندیشمندان اسلامی، از جمله علامه طباطبایی، قائل‌اند عدالت جنسیتی یعنی حق زن و مرد براساس تفاوت‌های ذاتیِ میان آنها داده شود. تفاوت ذاتی موجودات لازمۀ نظام علت و معلول است و زن و مرد، که جزئی از همین عالم آفرینش هستند، از این قاعده مستثنا نخواهند بود. بنابراین، زن و مرد دارای حقوق متفاوتی خواهند بود، همچنان که علامه طباطبایی گفته‌ است اسلام در احکامی که راجع به دو صنف زن و مرد وضع نموده به طور کلی صفات و اختصاصات هر یـک را لحـاظ نموده، در مقررات مشترک همان اشتراک نوعی را مورد نظر قرار داده و حتـی‌المقـدور این دو صنف را به هم نزدیک ساخته است، ولی در جایی که تفاوت‌ها دیده می‌شود بر تناسبات تأکید کرده است.

کتابنامه

Al-Hibri, A. (2003). An Islamic perspective on domestic violence. Fordham Int'l LJ27, 195.

Badran, M. (2009). Feminism in Islam: Secular and religious convergences. Oneworld Publications.

Barlas, A. (2002). Believing Women in lslam: Unreading Patriarchal lnterpretations of the Quran. University of Texas Press

Crowley, H., & Himmelwit, S. (1994). Knowing Wimen. Polity Press.

Hassan, R. (1990). An Islamic perspective. In J. Becher (ed), Women, Religion and Sexuality: Studies on the Impact of Religious Teachings on Women (pp. 93–128). Geneva: WCC Publications.

Jaggar, A. M. (1994). Human Biology in Feminist: Sexual Equality Reconsidered. In H Crowley and W Letherby. Knowing Women: Feminism and Knowledge, 84-100. Polity Press.

Ramazanoglu, C. (1989). Feminism and the Contradictions of Oppression. Routledge.

Shaikh, S. (1997). Exegetical Violence: Nushuz in Qur’anic Gender Ideology. Journal for Islamic Studies, 17, 49-73.

Wadud, A. (1999). Qur,an and Women: Rereading the Sacred Text from a Woman,s Perspective. Oxford University Press.

Wadud, A. (2006). Inside the gender Jihad: Women`s reform in Islam. Oxford Oneworld.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Comparative Analysis of the Consequences of Gender Justice in the Theorizing of Exegetes of Islamic Feminism with an Emphasis on the Views of Allamah Tabatabai

نویسندگان [English]

  • Abolhasn Barani 1
  • Esmat Nayyeri 2
1 Assistant Professor, Department of Islamic Teachings, Faculty of Theology, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
2 Ph.D. Candidate, Department of Islamic Teachings, Faculty of Theology and Islamic Teachings, Ferdowsi University, Mashhad, Iran
چکیده [English]

Considering the principle of gender equality, feminist exegetes have interpreted the verses related to women in order to show the egalitarianism of the Quran through alternative interpretations. Gender justice, from the perspective of Islamic feminism theorists, refers to the equality of men and women in the division of tasks, responsibilities, and social, economic, and political rights. But from Allamah Tabatabai’s point of view, the essential difference between beings is a necessity of the cause and effect system, and men and women are not exempt from this law either. Thus, based on the principle of the essential difference between men and women, distinct laws have been established to protect social interests. Therefore, gender justice does not mean the equality of men and women. This study aims to explain the consequences of the views of the theorists of Islamic feminism in presenting the meaning of gender justice, which has been addressed by referring to the views of Muslim feminists in the verses related to women. The notion of exegeses being patriarchal, polytheism in gender discrimination, trans-textual exegesis, limiting the verses to the Age of Revelation, are among the implications of feminist exegeses, which are criticized and analyzed in this article with emphasis on the views of Allamah Tabatabai.

کلیدواژه‌ها [English]

  • women in Islam
  • gender justice
  • Allamah Tabatabai
  • Islamic feminism
احمدی، کامیل. (۱۳۹۸). داستان شهر ممنوعه. نشر مهری.
بدره، محسن. (۱۴۰۲). گفتگویی میان فمینیسم و اسلام. آرما.
بستان، حسین. (۱۳۹۸). نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۸۳). توحید در قرآن. اسراء.
رودگر، محمدجواد. (۱۳۸۸). عدالت جنسیتی از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری. مطالعات راهبردی زنان، ۱۲(۴۶)، ۴۹‑۸۰.
رودگر، نرگس. (۱۳۹۶). فمینیسم. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
زمخشری، محمود. (۱۴۰۷). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل. دار الکتاب العربی.
سید رضی، محمد بن حسین. (1386). نهج‌البلاغه (حسین انصاریان، مترجم). پیام آزادی.
شمس، زینب؛ و عباسی مقدم، مصطفی. (1401). تأثیر جنسیت در تفسیر (مطالعه تطبیقی دیدگاه مجتهده امین و آمنه ودود با مفسران مرد در آیات مرتبط با زنان). پژوهش‌های تفسیر تطبیقی، 8(2)، 67-100. https://doi.org/10.22091/ptt.2023.6768.1952
طباطبایی، سید محمدحسین. (۱۳۷۸). تعالیم اسلام. بوستان کتاب.
طباطبایی، سید محمدحسین. (۱۴۱۷ ق). المیزان فی تفسیر القرآن. انتشارات جامعه مدرسین.
طبرسی، فضل بن حسن. (۱۳۷۲) مجمع البیان فی تفسیر القرآن. انتشارات ناصر خسرو.
طوسی، محمد بن حسن. (بی‌تا). التبیان فی تفسیر القرآن‌ (احمد قصیرعاملی‌، محقق). دار احیاء التراث العربی.
کدخدایی، محمدرضا؛ و زارعی، معصومه؛ و برزگر، خدیجه. (۱۳۹۷). مساله‌گی جنسیت در اندیشه علامه طباطبایی. پژوهش‌نامه زنان، ۹(۲۶)، ۵۳-۷۰.
کریم‌پور، نگار؛ و بدره، محسن. (۱۴۰۲). تفسیر تطبیقی علامه طباطبایی و الحبری از نشوز در آیۀ ۳۴ سورۀ نساء. پژوهش‌های تفسیر تطبیقی، ۹ (۲)،125-142. https://doi.org/10.22091/PTT.2023.9027.2196
مطهری، مرتضی. (۱۳۹۶). عدل الهی. انتشارات صدرا.
معین، محمد. (۱۳۶۲) فرهنگ فارسی معین. امیرکبیر.
مکارم شیرازی، ناصر. (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. دار الکتب الإسلامیة.
هدایت‌الله، عایشه. (۱۴۰۰). حاشیه‌های فمینیستی قرآن (مرضیه محصص و نفیسه دانش فرد، مترجمان). کرگدن.
ودود، آمنه. (۱۳۹۳). قرآن و زن (اعظم پویا و معصومه آگاهی، مترجمان). حکمت.
CAPTCHA Image