نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث 'دانشگاه کاشان
2 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث / پردیس فارابی دانشگاه تهران
3 دانشجوی دکتری علوم قرآن وحدیث دانشگاه کاشان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Proponents of the occurrence of abrogation in the holy Quran believe that the abrogator and abrogated are among Divine commands which are carried out by God due to His knowledge of His servants' best interest. On the contrary, opponents of abrogation hold that God's Book is an all-comprehensive and everlasting command with no contradiction and falsehood. In fact, they believe that abrogation is a kind of deficit in God's knowledge and a defect. Although Fakhr Razi and Sheikh Tusi have two distinct theological views, they have certain views about abrogation, given their rationalistic approach to exegesis. Their views about abrogation are worth of studying, given Abu Muslim Isfahani's view on commentary issues, who is the most prominent Muslim Scholar denying abrogation. In the introduction of his Tebyan commentary, Sheikh Tusi elaborates on abrogation and its three types, and regards them true, while Fakhr Razi mentions different views about the occurrence of abrogation in some Quranic verses, pays particular attention to Mu'tazilite Abu Muslim Isfahani's views, and regards most of them as correct, which is unexpected as he is an Ash'arite. It seems that Fakhr Razi has tendency towards his views in terms of abrogation. Sheikh Tusi also has a view about some instances of abrogation, which is different from those of other Shia scholars.
کلیدواژهها [English]
. نتیجه گیری
1. فخر رازی اهتمام ویژهای نسبت به گزارش دیدگاه ابومسلم در نپذیرفتن نسخ آیات مختلف دارد و در اغلب موارد دیدگاه ابومسلم را شایسته میداند. طرفه آنکه یکی اشعری و دیگری معتزلی است و جالب آنکه معتزلی به اشعری گرایش پیدا کرده است. در حالی که این اهتمام ویژه به ذکر آراء ابومسلم ـ با وجود آنکه شیخ طوسی در مقدمۀ تفسیرش او را ستوده ـ دیده نمیشود.
2. فخر رازی نسخ در آیات قرآنی را پذیرفته؛ اما صراحتاً اعلام میدارد تا زمانی که حجت و دلیل قوی برای منسوخ دانستن آیهای وجود نداشته باشد، از منسوخ دانستن آن پرهیز شود. همو عدهای از مفسران را که شیفتۀ زیادهانگاری نسخ در قرآن هستند، مذمت میکند.
3. شیخ طوسی از نظر امکان عقلی جواز هر سه نوع نسخ رأی داده، حال آنکه در وقوع، فقط نسخ حکم را به تنهایی پذیرفته است. به فرض که این قول درست باشد که شیخ در باب نسخ تلاوت قولی را مطرح کرده و نظر خود او بوده، این در مقام ثبوت است، نه اثبات؛ زیرا با توجه به تصریحات خود شیخ طوسی و مبنای حدیثشناسانۀ او این نوع نسخ که قبول آن مستلزم قول به تحریف است، واقع نگردیده است.
4. بررسی دقیق نظرهای شیخ طوسی نشانگر آن است که وی میان امکان و وقوع نسخ تمایز قائل بوده است. برای نمونه، شیخ طوسی نسخ قرآن با سنت را جایز شمرده، اما به نظر وی واقع نگردیده است. در مقابل، فخررازی معتقد است، نسخ قرآن با سنت هم جایز است و هم واقع شده است.
5. به نظر میرسد، در میان دیدگاههای سهگانه رفع، خطاب و بیان، امام فخر و شیخ طوسی را میتوان در گروه طرفداران دیدگاه خطاب قرار داد.
6. هر دو مفسر نسخ را در اخبار جایز دانسته و نسخ قرآن با خبر واحد را نپذیرفتهاند.
7. شیخ طوسی نسخ چیزی قبل از وقت انجام آن را صحیح نمیداند؛ در حالی که امام فخر آن را جایز میداند.
8. فخر رازی به وجود نسخ تلاوت به تنهایی اعتراف دارد؛ حال آنکه شیخ طوسی روایات وارده در این نوع نسخ را اخبار متظافر میداند.
9. دو مفسر در عدم پذیرش نسخ آیۀ 199 اعراف ـ معروف به اعراض از جاهلین که گفته شده، با آیۀ سیف منسوخ شده است ـ دیدگاه مشترک دارند. شیخ طوسی معتقد است، نسخ نیاز به دلیل دارد و در اینجا دلیلی وجود ندارد. فخر رازی بیان میکند، مفسران به زیادشماری ناسخ و منسوخ شیفتهاند؛ بدون اینکه ضرورتی وجود داشته باشد.
10. اختلاف نظر دو مفسر در پذیرش نسخ برخی آیات از این قرار است:
شیخ طوسی وقوع نسخ در آیۀ 240بقره را پذیرفته؛ اما امام فخر ضمن ترجیح قول ابومسلم نسخ را نپذیرفته است.
شیخ طوسی نسخ آیۀ حبس فاحشه (آیۀ 15 نساء) را پذیرفته؛ اما امام فخر به پیروی از ابومسلم آیه را منسوخ ندانسته است.
شیخ طوسی آیۀ 66 انفال را منسوخ میداند؛ حال آنکه امام فخر به پیروی از ابومسلم آن را نمیپذیرد.
شیخ طوسی آیۀ 12مجادله معروف به صدقۀ نجوی را منسوخ میداند؛ در حالیکه امام فخر به پیروی از ابومسلم آیه را غیر منسوخ می شمارد.
شیخ طوسی به دلیل عدم تحقق شرایط نسخ آیۀ 2و3 مزمل را منسوخ نمیداند؛ ولی امام فخر آن را منسوخ میشمرد.
ارسال نظر در مورد این مقاله